نوستالژیکترین سریالهای خارجی تلویزیون

برترين ها/ مرور سريالهاي نوستالژيک تلويزيون اتفاق خوبي است که گاهي حتي نام بردن از آنها با حجم بزرگي از خاطرات همراه ميشود.
از اواسط دههي شصت که تلويزيون با داشتن تنها دو شبکه، تصميم به خريد، دوبله و پخش سريالهاي خارجي گرفت، مجموعههاي شرقي، اروپايي و توليد قاره آمريکا، عضو جدانشدني سبد فرهنگي خانوادههاي ايراني بودند.
اين اقبال به سريالهاي خارجي در دهه هفتاد شکل ديگري به خود گرفت و با پخش مجموعههاي پليسي جنايي اروپايي، مخاطب هم بيشتر به اين نوع محصولات اقبال نشان داد. مرور سريالهاي نوستالژيک تلويزيون اتفاق خوبي است که گاهي حتي نام بردن از آنها با حجم بزرگي از خاطرات همراه ميشود. در ادامه به معرفي محبوبترين سريالهاي نوستالژيک خارجي، همراه با ناگفتههايي دربارهي آنها خواهيم پرداخت.
سريالهاي آسياي شرقي
جنگجويان کوهستان (The Water Margin)
محصول: ۱۹۷۳
حالا قريب به نيم قرن از ساخت سريال «جنگجويان کوهستان» گذشته است. سريالي ژاپني که نام اصلي آن «لب آب» است و با اقتباس از داستاني به همين نام از ادبيات کلاسيک چين ساخت شده. با اين وجود مردم ايران اين مجموعه را با نام ديگري ميشناسند: «ليان شان پو».
اين نام برگرفته از مکاني است که ۱۰۸ قهرمان داستان دور هم جمع ميشدند و آنجا براي مبارزه با شخصيتهاي پليد تصميمگيري ميکردند. چهرهي اساطيري که اين سريال از قهرمانان داستان خود ساخته بود، اين مجموعه را به يکي از سريالهاي آسيايي محبوب مردم ايران در اوايل دههي هفتاد شمسي تبديل کرد.
«جنگجويان کوهستان» خيلي پيشتر از مجموعههاي ديگر ژاپني که پايشان به تلويزيون ايران رسيده بود، ساخته شد، اما زماني روي آنتن رفت که اقبال مخاطبان ايراني به محصولات شرق آسيا، روز به روز افزايش پيدا ميکرد.
از سويي ديگر «لين چان» بهعنوان شخصيت اصلي داستان جنگجويان کوهستان از آن کاراکترهاي محبوب جوانان ايراني در اوايل دههي هفتاد بود که به او بهعنوان يک قهرمان اساطيري نگاه ميکردند.
سالهاي دور از خانه (Oshin)
محصول: ۱۹۸۳
نام اصلي اين سريال «اوشين» بود، اما بنا به تصميم تلويزيون به «سالهاي دور از خانه» تغيير نام داد.
مجموعهاي در ژانر درام خانوادگي که بهعنوان اولين سريال از شرق آسيا وارد تلويزيون ايران شد و هيچ کس تصور نميکرد به يکي از محبوبترين سريالها تبديل شود.
شدت محبوبيت «اوشين» تا حدي بود که يکشنبه شبها، در ساعت پخش اين سريال، خيابانها خلوت ميشد و همچنين مردم شبهاي بمباران جنگ را با ديدن اين مجموعه سپري ميکردند. از موضوعات پشت پردهاي که درباره اين سريال هميشه مطرح بوده، سانسور کلي آن است. به نحوي که گفته ميشد شخصيت واقعي اوشين در نسخه پخش شده در ايران، کاملا تغييرکرده و در نسخهي اصلي اين سريال، اوشين هرگز يک آرايشگر معمولي نبوده و مشتريهايش هم مشتريهاي سادهاي نبودند. در واقع او آرايشگر يک شرکت مخصوص «گيشاها» بود، اما در آنچه از فيلم در ويکيپديا موجود است چنين چيزي ديده نميشود.
البته با وجود اينکه بعدها ژاله علو و مريم شيرزاد بهعنوان مدير دوبلاژ سريال و صداپيشه نقش اوشين اين شايعات را رد کردند، اما هنوز هم بسياري بر اين باورند که تلويزيون با تغيير قصه و شخصيتها، خود سريالي جديد توليدکرده است. اوشين تنها در ژاپن و ايران محبوب نبود بلکه مثلا در کشور تايلند جلسههاي هيات دولت را طوري تنظيم ميکردند که با پخش اين مجموعه تداخل نداشته باشد. اين سريال حتي پس از به پايان رسيدن ظلم و جنگهاي امپرطوري ژاپن با کشورهاي جنوب شرق آسيا، چهرهي اين کشور را براي ساکنين سرزمينهاي ديگر تلطيف کرد.
از سرزمين شمالي (From the North Country)
محصول: ۲۰۰۲-۱۹۸۱
اين مجموعه يکي از محبوبترين و طولانيترين سريالهاي ساخته شده در تلويزيون ژاپن است. سريالي که براساس داستان زندگي يک پدر و دو فرزندش در يکي از روستاهاي شمالي کشور ژاپن شکل گرفت و تا ۱۸ سال بعد و رسيدن فرزندان خانواده به دانشگاه و ازدواج آنها، ادامه پيداکرد.
«از سرزمين شمالي» تا حدي در ميان مردم ژاپن محبوب بود که فيلمنامههاي آن پس از انتشار، بلافاصله در بازار کتاب کمياب ميشد. از سويي ديگر روستايي محل فيلمبرداري اين سريال، حالا تبديل به موزهاي براي بازديد عموم مردم شده است.
نکتهي جالب اين است که در اواسط دههي شصت تنها فصل اول از سرزمين شمالي در تلويزيون ايران نمايش دادهشد که با وجود ساختار ملودرامي که داشت بسيار جلب توجه کرد. پس از نزديک به سي سال در فروردين ۱۳۹۶ ادامهي اين سريال، البته نه به صورت کامل از شبکه تماشا به روي آنتن رفت، اما حجم سانسور صورت گرفته درباره اين سريال به حدي بود که مخاطب تلويزيون چندان متوجه ارتباطات داستاني فصل آخر آن نشد.
از سويي ديگر سالها پس از پخش اوليهي اين سريال در شبکه يک، مسئول تأمين برنامه اين شبکه در مصاحبهاي اعلام کرد که از سوي گروههاي خاصي موانعي براي پخش اين سريال به وجود آمده بوده و همچنين معتقد بودند خالهي بچهها که به روستا ميآيند با پدر خانواده ارتباط دارد و بايد پخش اين سريال متوقف شود.
سريالهاي اروپايي
ارتش سري (Secret Army)
محصول: ۱۹۷۷
۳۰ سال پس از پايان جنگ جهاني دوم، شبکهي BBC انگلستان و شبکه VRT بلژيک تصميم گرفتند براساس مجموعهاي از داستانهاي واقعي، سريالي بسازند تا بازگوکننده ماجراهاي جنگ باشد. بيشتر ماجراهاي اين سريال در کافهاي به نام کانديد در شهر بروکسل اتفاق ميافتاد.
در بحبوحهي جنگ، زماني که بريتانيا مشغول بمباران آلمان بود، بخشي از نيروهاي مقاومت در بلژيک مسؤوليت نجات خلبانان و فرار آنها را از بلژيک به بريتانيا برعهده گرفتند. تعدادي از اين نيروها که به خط نجات معروف شدند، در قالب مهمانداران کافهي کانديد مشغول به فعاليت بودند و هستهي اصلي فعاليتهايشان در همان جا شکل ميگرفت.
اين خط داستاني سريال «ارتش سري» را به يکي از نمونههاي ماندگار و محبوب روايتکننده سالهاي جنگ تبديل کرد. شخصيت منفي اين مجموعه فرمانده کسلر، رييس گشتاپوي آلمان در واحد بروکسل بود که به دليل بازي متفاوت بازيگر انگليسياش به يکي از شخصيتهاي محبوب تبديل شد تا جايي که پس از چند سال اسپين آفي از سريال ارتش سري به نام «کسلر» ساخته شد.
در ميان اهل فن دوبله ايران، سريال ارتش سري يکي از نمونههاي بسيار عالي دوبله شده است که چهرههايي مانند جلال مقامي، رفعت هاشم پور، زهره شکوفنده، ناصر طهماسب، عطاالله کاملي و… را در کنار خود داشت. با وجود قصهي تلخ، «ارتش سري» از مجموعههاي پرطرفدار تلويزيون ايران در اوايل دههي هفتاد به شمار ميرفت.
در برابر باد (Against the Wind)
محصول: ۱۹۷۸
اوايل دههي هفتاد شمسي وقتي هنوز موج پخش سريالهاي ژاپني فروکش نکرده بود، مجموعهاي ۹ قسمتي با نام «در برابر باد» از شبکه يک به روي آنتن رفت که داستان و ساختارش شکل متفاوتي از ديگر مجموعههاي در حال پخش از تلويزيون داشت.
اين سريال عاشقانه که يک درام تاريخي بود، در کشور استراليا توليد شده بود و بعد از ده سال که از انتشار اوليهي آن در استراليا و اروپا ميگذشت، به ايران رسيد. در برابر باد که براساس کتابي به همين نام ساخته شده بود، داستاني را از سالهاي پاياني قرن هجدهم روايت ميکرد. ماجرا از اشغال ايرلند توسط بريتانيا شروع ميشد و شخصيت اصلي داستان دختري به نام مري بود که همراه با خانوادهاش به مدت ۷ سال از سوي مأموران ارتش بريتانيا، از ايرلند به نيو ساوث ويلز استراليا تبعيد ميشوند.
اگرچه نسخهي اصلي سريال ۱۳ قسمت بود و پس از سانسورهاي فراوان در ۹ قسمت از تلويزيون ايران پخش شد، اما عشق مري به مردي به نام جاناتان که در همسايگي تبعيدگاه آنها زندگي ميکرد، ميان مخاطبان ايراني بسيار محبوب بود، تا جايي که عدهي زيادي اين سريال را به نام «مري و جاناتان» ميشناختند.
اين سريال در همان سالهاي دههي هشتاد ميلادي از سوي منتقدان بسيار مورد توجه قرار گرفت و جان انگليش، خواننده و آهنگساز مشهور استراليايي که بازي در نقش جاناتان را برعهده داشت، براي اين سريال جوايز متعددي را از فستيوالهاي داخلي قاره اقيانوسيه بهدست آورد. همچينين اين سريال، پر بينندهترين مجموعهي استراليايي تا به امروز بوده است.
سريالهاي کانادايي
قصههاي جزيره (Road to Avonlea)
محصول: ۱۹۹۶-۱۹۹۰
وقتي مديران تلويزيون ايران و مخاطبان علاقهي خاصي به سريالهاي پليسي و جنايي اروپايي داشتند، دوبله و پخش سريال «قصههاي جزيره» در اواسط دههي هفتاد، همهي محاسبات را تغيير داد.
پخش اين ملودرام کانادايي که سير داستان آن تنها بر روابط انساني و بهخصوص رشد و اخلاقگرايي فرزندان يک خانواده اصيل استوار بود، ذائقهي مخاطب را بهشدت عوض کرد. همچنين خيال پردازيهاي نويسنده و فضاسازيهاي رويايي اين سريال هم يکي از عوامل ديگر محبوبيت آن ميان مخاطبان ايراني شد. نام واقعي اين سريال «جادهاي به سوي اونلي» بود و براساس رماني نوشته لوسي مونتگومري ساخته شده بود. اين نويسنده پيش از اين رمان، «آن شرلي در گرين گيبلز» را نوشته بود که براي او شهرت جهاني به همراه داشت. پس از موفقيت آن شرلي، مونتگومري تصميم گرفت داستاني جديد را دوباره در همان جزيره سنت ادوراد کانادا روايت کند و در ادامه قصههاي جزيره متولد شد.
هشتاد سال پس از نوشتن اين کتاب، يک کمپاني سريالسازي کانادايي تصميم گرفت سريالي براساس اين کتاب بسازد. محبوبيت اين مجموعه در کانادا و آمريکا به حدي بود که پس از مدتي شرکت ديزني هم به سرمايهگذاران ساخت اين سريال پيوست. البته از نکات جالب مربوط به اين سريال اين است که به دليل مسايل و محدوديتهاي مربوط به ضبط، تنها برخي از صحنهها مثل بخشهاي مربوط به فانوس دريايي و هتل شنهاي سفيد واقعا در جزيره سنت ادوارد فيلمبرداري شده و ساير بخشها در استوديوهايي در شهر تورنتو ضبط ميشد.
قصههاي جزيره در ۹۱ قسمت و ۷ فصل ساخته و بخش زيادي از آن هم از سال ۱۳۷۴ در تلويزيون ايران پخش شد. اين مجموعه بعد از سريال سالهاي دور از خانه از محبوبترين مجموعههاي خارجي پخش شده در رسانهي ملي است.
سريالهاي آمريکايي
خانه کوچک (Little House on the Prairie)
محصول: ۱۹۸۳-۱۹۷۴
«خانه کوچک در چمنزار» نام اصلي اين مجموعه طولاني آمريکايي است که پخش ۲۰۰ قسمت از آن در شبکه CBS آمريکا، ۹ سال طول کشيد، اما شايد يادآوري اين مجموعه براي ايرانيها همراه با مفهوم ديگري باشد. پخش اين سريال از تلويزيون ملي ايران به سالهاي مياني دههي پنجاه برميگردد، يعني زماني که در يک محله شايد تنها خانوادههاي خاصي تلويزيون داشتند و اين مجموعه بهانهاي بوده براي دور هم جمع شدن و کنار هم بودن.
قسمتهاي زيادي از اين سريال تا پيش از پيروزي انقلاب از تلويزيون ملي ايران پخش شد و پس از آن تا اواسط دههي نود به آرشيو تلويزيون پيوست، اما سال ۱۳۹۴ «خانه کوچک» از شبکه نمايش روي آنتن رفت و پس از آن هم چندينبار در شبکههاي مختلف بازپخش شد. البته نسخهاي که حالا در تلويزيون از آن در دسترس است ۱۵۵ قسمت دارد، اما در هر صورت هنوز هم ميتواند خاطرات بخش بزرگي از جامعه ايراني را زنده کند.
اين سريال براساس کتابي با همين نام نوشته لورا اينگلز ساخته شده که راوي داستانهاي زندگي يک خانواده کشاورز آمريکايي و مواجههي آنها با مسايل و مشکلات زندگي است. لورا دختر دوم خانواده، قهرمان داستانهاي خانه کوچک است و سريال تا زمان معلم شدن و ازدواج لورا ادامه پيدا ميکند.
در برابر آينده (Early Edition)
محصول: ۱۹۹۶
اين مجموعه که با نام «نسخه اوليه» توسط شبکه CBS آمريکا ساخته شد، داستان مردي را به نام گري روايت ميکرد که هر روز صبح يک گربه روزنامه روز بعد را به در خانه او ميآورد و به اين روش او از حوادثي که قرار بود در ۲۴ ساعت آينده اتفاق بيفتد، باخبر ميشد.
گري در هر قسمت يک روز فرصت داشت تا جلوي حوادث ناگوار را بگيرد. گروه سازنده، بسياري از حوادث سريال را از اتفاقات واقعي که در صفحه حوادث روزنامههاي آمريکا به آنها پرداخته ميشد، برداشت کرده بودند.
اين مجموعه در ۴ فصل و ۹۰ قسمت توليد شد و پخش آن تا سال ۲۰۰۰ طول کشيد. در همان سالهاي اوليه انتشار اين مجموعه، يعني اواخر دههي هفتاد شمسي، شبکه دو تلويزيون ايران شروع به دوبله و پخش آن کرد و پس از مدتي کوتاه شخصيت گري و گربهاش در ميان مخاطبان تلويزيون به شهرت رسيدند، اما پخش اين سريال در ايران از نيمه متوقف شد و حتي در سال ۹۵ وقتي چند قسمت جديد از اين مجموعه همراه با بازپخش قسمتهاي قبلي به آنتن رسيد، آ نقدر از سوي تلويزيون به آن سانسور اعمال شده بود که مخاطب اصلا نميتوانست با قسمتهاي جديد ارتباط برقرار کند.
پزشک دهکده (Dr. Quinn, Medicine Woman)
محصول: ۱۹۹۸-۱۹۹۳
از آخرين نمونههاي موفق سريالهاي دنباله دار خارجي که توانست اجازه پخش در تلويزيون ايران پيدا کند، مجموعه «پزشک دهکده» بود.
ساخت و پخش اين سريال در ۱۵۰ قسمت، در شبکه CBS آمريکا پنج سال به طول انجاميد و ۱۴۴ قسمت آن در اوايل دههي هشتاد به آنتن شبکه دو تلويزيون ايران رسيد.
داستان اين سريال با نام اصلي «دکتر کويين؛ زن درمانگر» از سال ۱۸۶۰ در بوستون آمريکا آغاز ميشود. به دليل دورهي زماني که براي روايت داستان آن انتخاب شده، ژانر سريال شبيه آثار وسترن بود، اما بيشتر، قصههايي ملودرام از زندگي يک دکتر زن در روستايي دورافتاده را به تصوير ميکشيد.
در کنار ماجراهايي که در کار طبابت براي اين پزشک اتفاق ميافتاد، رابطهي عاشقانهي او با يکي از افراد بومي منطقه به نام سالي جذابيت اين سريال را ميان مخاطبان دوچندان کرده بود. با وجود برنامهريزيهاي اوليه که قرار بود اين سريال همچنان تا پيري شخصيت دکتر مايک ادامه پيدا کند، اما مشکلات فراواني بر سر راه توليدکنندگان اين مجموعه به وجود آمد که باعث توقف ساخت آن شد. يکي از مهمترين اين مشکلات اين بود که در انتهاي فصل پنجم جولاندو ايفاگر نقش سالي با اعلام نارضايتي از شخصيتپردازي کاراکتري که بر عهده داشت، تصميم گرفت همکاري خود را با اين مجموعه قطع کند. با وجود تغيير خط داستان، اين مجموعه يک فصل بدون يکي از شخصيتهاي اصلي ادامه پيداکرد، اما پس از فصل ششم ديگر ساخته نشد.
سريالهاي پليسي-جنايي
دريک (Derrick)
محصول: ۱۹۹۸-۱۹۷۴
در اواسط دههي هفتاد پس موفقيت مجموعههاي پليسي مختلف در تلويزيون، پاي سريال محبوبي به نام «کاراگاه دريک» به خانههاي مردم ايران باز شد. مجموعهاي ساخت کشور آلمان با همه المانهاي سريالهاي جنايي که در اين کشور ساخته ميشوند؛ يعني بازرسي ميانسال که همراه با دستيار خود در پي کشف حقيقت جنايتها ميرود.
ساخت و پخش اين سريال ۲۸۱ قسمتي در آلمان نزديک به ۲۵ سال طول کشيد و در طول اين سالها هر جمعه شب مردم آلمان منتظر پخش قسمتهاي جديد اين سريال بودند. اما در تلويزيون ايران همه قسمتهاي اين سريال به آنتن نرسيد و پس از حدود دو سال پخش، مجموعههاي پليسي ديگري جايگزين آن شد.
کاراگاه دريک و دستيارش هري چنان با استقبال مخاطبان مواجه شد که بسياري هنوز هم نام او را به خاطر دارند. يکي از اتفاقاتي که باعث شهرت دو چندان دريک در ايران شد، همزماني پخش اين سريال با توليد مجموعهي طنز «ساعت خوش» به کارگرداني مهران مديري بود. يکي از ايپزودهاي پرطرفدار اين سريال طنز با بازي رضا شفيعي جم و داود اسدي بازسازي طنز از سريال پليسي دريک بود که در خاطرات نوستالژيک دهه هفتاد باقي مانده است.
کارآگاه کاستر (The Old Fox)
محصول: تاکنون-۱۹۷۶
اين مجموعه از اولين سريالهاي پليسي-جنايي بود که در تلويزيون ايران روي آنتن رفت. نام اصلي اين سريال در کشورهاي آلماني زبان «مرد پير» بود که در ترجمهي انگليسي نام آن را به «روباه پير» تغيير داده بودند، اما در ايران نام شخصيت اصلي سريال براي آن انتخاب شد.
شبکه ZDF آلمان از سال ۱۹۷۶ ساخت و پخش اين سريال را آغاز کرده و هنوز پس از نزديک به ۵۰ سال اين مجموعه معمايي از اين شبکه پخش ميشود. در طي اين سالها، ۲۶ فصل و بيش از ۴۴۰ قسمت از اين مجموعه توليد و پخش شده است. همچنين اين سريال که در اين مدت طولاني هميشه از يکي از شبکههاي اصلي آلمان روي آنتن بوده به يکي از مشهورترين مجموعههاي معمايي در اروپا تبديل شده.
کارگاه کاستر که در ميان ايرانيها مشهور به کميسر چاق با آن عينک مربعي هميشگياش بود، در اواسط دههي شصت به تلويزيون ايران آمد، اما همان چند فصل اولش فقط به آنتن شبکه يک رسيد.
در فصلهاي جديد سريال حتي کاراگاه اصلي سريال تغيير کرده و جاي کاستر پير را کميسرهاي ديگري به نامهاي لئون کرس، هولف هرزوگ و ريچارد ووس گرفتند که البته قسمتهاي توليد شده اين سريال پس از سال ۱۹۸۵ هيچ گاه به تلويزيون ايران نرسيد.
از ويژگيهاي مهم سريال «کاراگاه کاستر» دوبله منحصربهفرد اين مجموعه بود که مرحوم عطاالله کاملي به جاي کاراگاه مشهور صحبت ميکرد.
ماجراهاي شرلوک هلمز (The Adventures of Sherlock Holmes)
محصول: ۱۹۹۴-۱۹۸۴
گاهي يک شخصيت در آثار نمايشي ميتواند تا حدي تاثيرگذار باشد که مخاطب آن را در عين واقعي نبودن بهعنوان يک شخصيت حقيقي باور کند. اين موضوع دقيقا دربارهي «شرلوک هلمز» که برگرفته از رمانهايي با همين نام اثر آتور کانن دويل است، در جهان اتفاق افتاده. با وجود اينکه اين شخصيت يک کاراگاه خيالي است، اما نامش در کتاب رکوردهاي گينس بهعنوان شناختهشدهترين شخصيت خيالي ثبت شده است.
کانن دويل در اواخر قرن نوزدهم اين شخصيت را خلق کرد و صد سال بعد در سال ۱۹۸۴ شبکه ITV گراناداي بريتانيا براساس رمانهاي مربوط به شرلوک هلمز سريالي هفت فصلي را توليد و پخش کرد. البته پيش از نسخه توليد شده توسط آي تي وي در سال ۱۹۴۰ هم سريالي برمبناي اين شخصيت شکل گرفت، اما موفقيت و محبوبيت «ماجراهاي شرلوک هلمز» از تمام نمونههاي اقتباسي از رمانهايي با همين نام تا به حال بيشتر بوده است.
همچنين جرمي برت بازيگر بريتانيايي که بازي در نقش شرلوک را بر عهده داشت، با آن صورت بي روح و بازي ديدنياش از ديگر دلايل محبوبيت اين سريال بود. از سويي ديگر در اواسط دههي هفتاد اين سريال به تلويزيون ايران آمد و همه ۴۲ قسمت آن به صورت پراکنده در شبکههاي مختلف در طي چند سال به روي آنتن رفت. با اينکه جرمي برت از بازي در يک نقش طولاني متنفر بود، اما تا آخرين فصل اين سريال به بازي خود ادامه داد.
قرار بود ساخت اين مجموعه ادامه پيدا کند، اما سال ۱۹۹۵ برت بر اثر بيماري افسردگي و ايست قلبي ناشي از مصرف داروهاي رواني درگذشت و ادامهي اين مجموعه ساخته نشد. اين بازيگر تا هميشه بهعنوان نماد شرلوک هلمز در جهان شناخته ميشود.
پوآرو (Agatha Christie’s Poirot)
محصول: ۲۰۱۳-۱۹۸۹
در سالهاي دههي هفتاد مجموعههاي پليسي و معمايي زيادي از شبکههاي مختلف تلويزيون روي آنتن ميرفت. بدون شک، هيچ کدام از آنها به گرد شهرت و محبوبيت «پوآور» نميرسيدند. اين شخصيت در سال ۱۹۲۰ توسط آگاتا کريستي، نويسندهي رمانهاي جنايي انگليسي خلق شد و از شخصيتهاي اصلي اکثر آثار کريستي بود.
سال ۱۹۸۹ شبکه ITV بريتانيا تصميم به ساخت مجموعهي تلويزيوني براساس رمانهاي پوآرو گرفت. نتيجه اين تلاش ساخت سريالي در ۱۳ فصل و ۷۰ قسمت بود که با نام «پوآروي آگاتا کريستي» به مدت ۲۵ سال از اين شبکه و بعدتر از BBC پخش ميشد. هرکول پوآرو بلژيکي شخصيت اصلي تمام اين ماجراهاي جنايي، با ويژگيهاي منحصربهفردي که داشت، به سرعت به يکي از محبوبترين کاراکترهاي تلويزيوني در جهان تبديل شد.
البته تلاشهاي ديويد سوشي، بازيگر انگليسي نقش پوآور هم در ماندگاري اين نقش و سريال پوآور را نبايد ناديده گرفت. سوشي که از سوي فرزندان آگاتا کريستي براي ايفاي اين نقش انتخاب شده بود، براي رسيدن به نقش پوآور يک تحقيق گسترده انجام داده و شبانهروز در پي تمرين براي رسيدن به تمام ويژگيهاي اين نقش بوده.
همچنين سوشي دو لقب شواليه و فرمانده والامقام امپراطوري بريتانيا را هم از ملکه انگلستان به پاس خدمات و نقشهايش دريافت کرده است. تلاشهاي او در نهايت در مستندي به نام «پوآور بودن» که سال ۲۰۱۳ از سوي شبکه ITV توليد شد، به تصوير کشيده شد.
از سويي ديگر تنها ۵۴ قسمت از مجموعه «پوآور» در تلويزيون ايران تا اواسط دهه هفتاد به نمايش درآمد و فصلهاي جديد آن که از سال ۲۰۰۰ به بعد ساخته شد هيچ گاه در ايران نمايش داده نشد. آهنگ تيتراژ ابتدايي اين سريال هم آنقدر براي مردم ايران خاطره انگيز و نوستالژيک است که در ابتداي دههي هشتاد بسياري از مردم از آن بهعنوان زنگ تلفنهاي همراه خود استفاده ميکردند.
ناوارو (Navarro)
محصول: ۲۰۰۷-۱۹۸۹
اين سريال يکي از طولانيترين مجموعههاي پليسي و جنايي ساخت کشور فرانسه است که در زمان پخش بيست ساله خود، هميشه جالب توجه فرانسويها و مردم ديگر کشورهاي اروپايي بود.
آنتوان ناوارو کميسر مهربان و در عين حال بسيار سختگيري است که همه زندگي خود را وقف کشف حقيقت پروندههاي قتل، تجاوز و آدم ربايي کرده است. هرکدام از پروندههايي که به دست ناوارو ميرسد، آنقدر جذاب و پيچيده است که بيننده را تا آخرين دقايق غافلگير ميکند.
يکي از دلايل محبوبيت اين سريال بازيگر اصلي اين مجموعه يعني روژه هنن بازيگر مشهور فرانسوي بود که در تمام بيست سال و ۱۰۹ قسمتي که از سريال ناوراو توليد شد، نقش اين کميسر را برعهده داشت و با تمام شدن سريال از بازيگري اعلام بازنشستگي کرد.
در دههي هفتاد شمسي و با اوجگيري پخش سريالهاي پليسي و جنايي از تلويزيون، ناوارو فرانسوي توانست به جايگاه ويژهاي در ميان مردم ايران برسد. با وجود محبوبيت اين سريال، تنها توليدات سال ۸۹ تا ۹۵ ميلادي اين سريال به آنتن تلويزيون ايران رسيد که آن هم به صورت بسيار پراکنده پخش ميشد. از سويي ديگر موسيقي تيتراژ «ناوارو» يکي از برجستهترين عوامل ماندگاري اين مجموعه است که توسط ژانيک تاپ و سرژ پراتونه، موسيقيدانهاي مشهور فرانسوي ساخته شده.
بازرس و رکس (Inspector Rex)
محصول: ۲۰۱۵-۱۹۹۴
معمولا ساخت سريال يا فيلم سينمايي براساس شخصيت يک حيوان کار سختي است و ريسک بالاي پذيرش از سوي مخاطب را هم دارد.
«بازرس و رکس» که براساس شخصيت اصلي اين مجموعه يعني سگي به نام رکس ساخته شده، يکي از موفقترين مجموعههاي تلويزيوني در ژانر پليسي جنايي در دنيا است. رکس در واقع سگي آموزش ديده از نژاد ژرمن شپرد بود که ميتوانست بهراحتي درها را باز و بسته کند، به تلفنها جواب بدهد، مواد مخدر و اجساد را پيدا کند و حتي بهتنهايي يک ماجراي گروگانگيري را حل کند.
همچنين او به دليل هوش بالايي که از خود نشان داده بود بهعنوان يک کارمند رسمي به استخدام اداره پليس وين درآمده بود. ساخت و پخش اين سريال ۲۱ سال توليد کشيد و در ۹۰ اپيزود در سطح جهاني پخش شد. در طول ساخت اين مجموعه ۴ قلاده سگ نقش شخصيت رکس را بر عهده داشتند و تمام تلاش گروه سازنده بر اين بود که سگهاي انتخاب شده حداکثر شباهت را به يکديگر داشته باشند.
همکاران رکس هم در هر فصل با توجه به داستان تغيير ميکردند و ۶ بازرس اداره پليس در فصلهاي مختلف همکار اصلي رکس بودند. اين سريال که محصول مشترک کشور اتريش و ايتاليا بود در اواسط دهه هفتاد در تلويزيون ايران پخش شد و طرفداران زيادي داشت. اما به دليل آنچه جلوگيري از اشاعه فرهنگ سگگرداني عنوان شد، پس از پخش يک فصل از آن، مابقي قسمتهايش هيچ گاه از تلويزيون ايران پخش نشد.