پشت پرده فراموش شدن بازیگران؛ از روابط پنهان تا خرید نقش!

ايسنا/ در دنياي جذاب و فريبنده بازيگري، چه بسيار افرادي که به سرعت چون ستاره درخشيدند اما به مرور کم فروغ و حتي گاهي خاموش شدند!
حتما تا کنون از سوي برخي از هنرپيشهها (اغلب قديمي) شنيدهايد که از فراموش شدنشان از سمت سازندگان شاکياند و از نبود پيشنهاد مناسب براي کار گله ميکنند. اغلب اين چهره ها، روزگاري درخشان و پرکار بوده و حتي زماني نه چندان دور براي انتخاب نقش از ميان چندين پيشنهاد گوناگون سرگردان ميشدند اما حالا براي پيشنهاد بازي در يک سريالِ به قول يکي از همين عزيزان «آب دوغ خياري» هم خداراشکر کرده و سريعا پيشنهاد را قبول ميکنند.
به طور حتم کهولت سن و فقدان طراحي نقش هاي مناسب براي اين گروه سني يکي از دلايل اصليِ به حاشيه رانده شدن بازيگران محسوب مي شود؛ اما در اين ميان، دلايل ديگري هم وجود دارد که اين علت ها را براي شما از زبان دو بازيگر پيشکسوت نقل خواهيم کرد.
آنچه در ادامه ميخوانيد، اظهار نظرهاي مجيد مظفري و محمود جعفري، دو بازيگر پيشکسوت عرصه سينما و تلويزيون کشورمان درباره دلايل فراموش و کم کار شدن برخي از بازيگران است که در گفت وگوهايي مجزا با ايسنا عنوان شده است.
بازيگران قديمي هاليوود از سوي دولت و سنديکا حمايت مي شوند
مجيد مظفري دلايل فراموش و به حاشيه رانده شدن برخي از بازيگران را مختلف مي داند و مي گويد: در اينجا تمام بازيگراني که سنشان از يک حدي بالاتر ميرود، فراموش مي شوند؛ در صورتي که هيچ جاي دنيا اينطور نيست و هر هنرپيشهاي در تمام دنيا به يک جا و يک دفتري وابسته است که برايش کار جور ميکنند؛ آنها سنديکا دارند، نمي گذارند بيکار باشند و فراموش شوند. الان يکسري از هنرپيشههاي قديمي هاليوود را گهگاه در فيلم ها مي بينيم. اين ها حمايت دولتي، سنديکايي و انجمني ميشوند اما در سينماي ايران اينطور نيست.
او در همين زمينه سينماي هند را هم مثال زده و توضيح ميدهد: يکي از ويژگي هاي سينمايي هند اين است که به هيچ عنوان نمي توانيد به راحتي واردش شويد. بايد دوره اي را بگذرانيد و وابسته به انجمنشان شويد. من اگر بروم هند بگويم ميخواهم بازيگر شوم حتي نقش سياهي لشکر هم به من نميدهند چون نظام مشخصي دارند. يکي از هنرپيشه هاي معروف ما اوايل دهه شصت رفت هند اما به او نقشي ندادند؛ زيرا عضو سنديکا نبود. حتي رفت کارهاي اکشن انجام دهد و کارگرداني کند اما باز هم نگذاشتند زيرا بايد وارد سندکيا ميشد ولي اينجا هر کسي از در خانهاي خارج شود و فکر کرد ميتواند بازيگر شود، يک هفته بعد جلوي دوربين ميرود حالا يا با ارتباط يا با پول.
رستوران داري که به تهيه کننده پول داده تا جلوي دوربين برود
اين هنرمند با اشاره به برخي افراد غيرحرفهاي که با پرداخت پول براي خود نقش ميخرند، عنوان ميکند: الان يکي از مشکلات بزرگ سينماي ما اين است که ما تهيه کننده نداريم، بلکه سرمايه گذار داريم. تهيه کننده هاي خوب ما تعدادشان به اندازه انگشتان دست هم نيست. فيلم اگر تهيه کننده داشته باشد خودش ميداند چکار کند. فيلمهايي که دهه شصت، هفتاد و هشتاد ساخته ميشدند، اکران دوم و سوم در تهران و شهرستان داشتند اما الان يک اکران بيشتر نمي رود. الان هم در تئاتر و هم در سينما کمتر از بازيگران دو نسل قبل يا يک نسل قبل استفاد ميشود و به نظر من اين به وزارت ارشاد برميگردد. وقتي طرف به عنوان تهيه کننده، ليست ميدهد که من ميخواهم با اين آدمها کار کنم، وزارت ارشاد اصلا نميپرسد که اين آدم ها کارت خانه سينما دارند يا نه، اصلا اين کاره هستند يا نيستند. از اين مسايل زياد اتفاق ميافتد. چه در تلويزيون و چه در سينما مواردي داريم که پول ميدهند تا بازي کنند و کسي هم نيست که جلوي اين قضايا را بگيرد به همين دليل است که خيلي از بچههاي ما بيکارند. شاهد بودم که طرف شغلش، شغل شريف چلوکبابي بوده و به تهيه کننده پول داده است تا جلوي دوربين برود.
تهيه کننده ها مجبورند به جاي دستمزد پولي هم از بازيگرها بگيرند
مظفري سود کم تهيه کننده ها از ساخت فيلم ها را هم يکي از دلايل استفاده از بازيگران جديد و کم خرج ميداند و ميگويد: تهيه کننده و سرمايه گذار ما مثلا ۵ ميليادر براي ساخت يک فيلم هزينه ميکند و اگر اکران شود و هيچ بلايي سرش نيايد بايد ۱۵ ميليارد بفروشد تا پول خودش بعد از دو سال به دستش برسد. سينماي ايران و وزارت ارشاد بايد آنقدر سوبسيد به تهيه کننده ها بدهد و امکان اکران خارج از ايران را برايشان فراهم کند تا تهيه کننده بگويد حالا که اکران خارج دارم و ميتوانم کارم را به تلويزيون و يا ارگانهاي ديگر بفروشم و سود کنم، چرا نروم از يک هنرپيشه کاربلد چهره و هنرپيشه هاي قديمي استفاده کنم. چون فيلمهاي ما اکران خارج از ايران ندارند و فروش آنچناني هم ندارند، تهيه کننده ها تقريبا مجبورند گاهي از آدمهايي استفاده کنند که به جاي دستمزد تازه يک پولي هم از آنها بگيرند.
براي قديمي هاي بازيگري سوژه خوب نداريم
محمود جعفري هم در اين خصوص ميگويد: يکي از علتهاي فراموش شدن بازيگرها مي تواند کهولت سن باشد و اينکه بازيگر ديگر قادر نيست ديالوگ حفظ کند و آن حرکتهاي لازم را انجام دهد. بخش ديگر هم به اين دليل اين است که نقش مناسبي گيرش نميآيد؛ مثلا نقش اصلي ميخواهد بازي کند ولي در آن فيلم يا سريال چون الان جوان گرايي است، نقش اصلي به او نميرسد، در نتيجه بازي نميکند و مدتي بيکار ميماند. دليل ديگر هم اين است که سوژه هايي نداريم که انقدر خوب باشد که آدمي که سنش بالا است بازي کند.
روابط فيلم سازان با برخي و کم کاري برخي ديگر
او در عين حال روابط فيلم سازان با برخي از افراد را دليل ديگري براي بيکاري و کم کاري برخي از بازيگران ميداند و اضافه ميکند: علت ديگرِ اين موضوع روابط تهيه کننده و کارگردان با يکسري از افراد است که باعث ميشود، عدهاي ديگر بيکار باشند؛ چون اين رابطه ها را با اين افراد ندارند. البته گاهي هم بازيگران به لحاظ اخلاقي و مالي با تهيه کننده و کارگردان به توافق نميرسند.