«جوکر» از چه میگوید و چگونه فیلم قابل توجهی شد؟

ايسنا/ روزهاي آغازين سپتامبر سال ۲۰۱۹، آوازه «جوکر» دوباره و دوباره بر سر زبانها افتاد. پنجرههاي فضاي وب از تبليغات، نظرات و اخبار فيلمي به کارگرداني «تاد فيليپس» خبر ميدادند؛ کارگرداني که پيشتر، فيلمهاي کمديِ زيادي ساخته بود، و يکسال قبل هم بخشي از تهيهکنندگي فيلم «ستارهاي متولد شد» را برعهده داشت. بهعقيده بسياري از دوستدارانِ سري فيلمهاي «جوکر»، بهترين و کاملترين قسمت آن، «شواليه تاريکي» محصول سال ۲۰۰۸ است. فيلمي که «کريستوفر نولان» آن را خلق کرد و «هيث لجر» در آن بهغايت درخشيد. «جوکر» ۲۰۱۹ بيش از مقوله «قدرت»، بر «چگونگي» و «رنج» تمرکز دارد. چيزيکه کفه ترازوي اين فيلم را مقابل تماشاگران و منتقدان سنگين ميکرد، سرگذشت جوکر بود؛ اينکه طي چه فرايندي انسان جورکشِ ستمديده، به قدرتي بيمثال بدل ميشود؟
رضا درستکار، منتقد سينما در گفتوگو با ايسنا درباره اين فيلم ميگويد: گزاره «سينما عمدتاً بازتاب است، نه جريانساز» ميتواند مطلع خوبي براي اين فيلم باشد. «جوکر» بازتاب شرايط زمانه خودش است؛ بدين معنا که ارزشهاي کلاسيک و سنتي که تا ساليان سال به جامعه تزريق ميشد و مورد تأييد قرار ميگرفت، باعث شد تا افراد به دو گروه «خوبها» و «بدها» تفکيک شوند.
او در ادامه شرح ميدهد: بهطور کلي، در داستانهاي سريالي کميکبوکها، مثل جوکر، بتمن و... هميشه قسمت زيباي ماجرا، سر رسيدن ابرقهرمانها و غلبه خير بر شر بود، اما با ساخته شدن «جوکر» ۲۰۱۹ ورق برگشت و قصه شکل جديدي به خود گرفت. اين فيلم گرانيگاهِ «خوبي» و «بدي» را عوض کرد؛ طوريکه نويسنده ميخواست بگويد شخصيتهايي که در دستهبندي «خوبها» قرار ميگيرند، الزاماً چندان هم خوب نيستند؛ چراکه وقتي جوکر ظهور ميکند، بهجاي آنکه خود منشاء آسيب يا پليدي باشد، بازتاب پليديها ميشود. مرد سادهاي که با اختلال واکنشي جسماني دستوپنجه نرم ميکند و بهخاطرِ شغلش لباس دلقکها را ميپوشد، آنقدر تحت فشار و تحقيرِ اطرافيان قرار ميگيرد و رنجهاي مختلفي را متحمل ميشود که گرانيگاه خود را گم ميکند و به نيروي شرّي بدل ميشود تا در مقابل نيرويي پليدتر از خودش بايستد. و داستان تقابل خوبها و بدها به جنگ ميان بدها و بدترها تبديل ميشود.
اگر قرار باشد از منظر يک جامعه آمريکايي اين فيلم را تحليل کنيم، بدينگونه ميشود که بتمن و نيروهاي خير همان «دموکراتها» هستند که افرادي صلحطلب و ظاهرالصلاحاند و جوکر و نيروهاي شرّ «جمهوريخواهانِ» جنگافروز و ناآراماند که همواره درصدد آشوب بهپا کردن هستند. حتّي بعضي از منتقدان آمريکايي، شخصيت جوکر را به «دونالد ترامپ» نيز تشبيه کردهاند! اما نگاه افرادي که از اين سوي جهان به جوکر مينگرند، معناي ديگري را تفسير ميکند.
اين منتقد که در حوزه مستندسازي نيز فعاليت ميکند، درباره عناصر فني «جوکر» ۲۰۱۹ اينطور بيان ميکند: فيلم ساخت خيلي خوبي داشت. «واکين فينيکس» بازيگرِ خوبي است و شخصيت کاريزماتيکي دارد. در اين فيلم هم بازي خوبي از خودش ارائه داد. بارها شده فينيکس حتّي در فيلمهاي عاشقانه هم نقش شخصيتهاي نامتعادل را ايفا ميکند و در بازي، ايست، حالات چهره و ژستش دلهره را به مخاطب منتقل ميکند. ويژگيهاي اين بازيگر در شخصيت جوکر تشديد شده است.
بهرغم تمام موفقيتها، اين فيلم چندان مناسب کشورهاي جهان سوم نيست، چون بسيار بدون مداقه و تحليل، برآشفتن، آشوبيدن و بهنوعي انقلاب کردنِ بدون هدايتگري، مرز و هسته اصلي را تبليغ ميکند. در جوکر ۲۰۱۹ جامعه به ضد خودش تبديل ميشود و بهجاي آنکه برآورنده اصلاح و آرامش باشد، به فضايي مشوّش و ناامن تبديل ميشود که نتايج فرحناک و دلچسبي را بهدنبال نميآورد. براي مثال، در سال ۱۳۵۷ در ايران انقلابي صورت گرفت که نتيجه آن به يک حکومت مستقر منجر شد، اما در اين فيلم امنيتي در کار نيست و بهانه پايمال شدن حقوق، به حجم گستردهاي از خشونت و گسيختگي تبديل ميشود. البته اين نکته حائز اهميت است که جوکر بهدليل انتشار ويروس کرونا و شروع پاندمي، امکان اثربخش بودنِ عمومي را تا حدّ زيادي از دست داد.
اين منتقد درباره انطباق و اشتراکات ميان محتواي فيلم «جوکر» و جامعه کنونيِ ايران، و بهطور کلي فرايند «جوکر شدن»، ميگويد: از منظر بازتاب، بايد موضوع را در سردمداران و مديرانِ جامعه جستوجو و تحليل کرد؛ چراکه هر حرکت اشتباه آنها منجر به از بين رفتن حقيقت ميشود و به جامعه و مردم آسيب ميزند. در اين سطح، مرز ميان حقيقت و امر غيرعموم بسيار باريک است. يک مديرِ سردمدار در جامعه ميبايست به حقوق اوليه انسانها توجه کند، و نگذارد اعتراضِ برحقِ مردم به مرحله انفجار برسد، چراکه در آنصورت، انساني که پيشتر، مظلومانه مورد آزار قرار گرفت، از طريق مصونيتي که توسط تودهها پيدا ميکند، خطرناک ميشود.
درستکار که پيشتر «روز برميخيزد» را کارگرداني کرده است، درباره معنا و ارتباط نمادها در اين فيلم ميگويد: ترکمانا نعل را وارونه زن. بخشي از اقبال «جوکر» بهخاطر معکوس کردن نمادهاست. در سريهاي قبل با خشونت و عصبانيت اعتراضات شخصيتهاي فيلم نمايش داده ميشد، و حالا با لبهاي خندانِ نقاشيشده! خندهاي که تجلّي درد و خشم است. جوکر ميخواهد بفهماند که به خندهاش اعتباري نيست و نيروي خير به قطب شرارت تبديل شده است.
«جوکر» بازتاب قدرت در جامعه است. در پايان فيلم، اين شخصيت با نقابي خندان و باطني خشمگين، همه را به «جوکر شدن» تشويق ميکند. اما نکته اين فيلم درست در جايي نقش ميبندد که از دل کميکبوکها، شخصيتي تراشيده و ساخته شده است که مصائب و مشکلات جامعه او را وادار کرده تا چيزي باشد که قبلاً نبوده است.