سخنان جنجالی سیروس الونددرباره سینمای حرفه ای و خصوصی
شبکه ايران
بروزرسانی
شبکه ايران/من و همنسلان من آماده کاريم اما بايد بخش خصوصي به حرکت بيفتد تا ما هم بتوانيم کار کنيم در حالي که توان بخش خصوصي در حدي نيست که بتواند با بخش دولتي رقابت کند. به نظرم بخش خصوصي و سينماي حرفه اي خيلي مظلوم واقع شده به عبارت ديگر نبايد جوانگرايي آن هم با امکانات بخش دولتي، سينماي حرفه اي را به تنگي نفس انداخته و از بين ببرد!
سيروس الوند که آخرين ساخته سينمايي اش «پرتقال خوني» بود که حدود سه سال قبل ساخته شد از جمله سينماگران شناخته شده سينماي ماست که تقريبا همه ساله مخاطبِ جشنواره فيلم فجر بوده و آثار اين جشنواره را مرور مي کند. بهانه مان براي گفتگو با الوند هم آگاهي از نظرات او درباره آثار جشنواره امسال بود اما ديري نگذشت که پرسش به کم کاري الوند طي چند سال اخير رسيد و او نيز نکات جالبي را درباره اوضاع نابسامان بخش خصوصي سينماي ايران مطرح کرد. متن کامل گفتگوي شبکه ايران با سيروس الوند را در ادامه مي خوانيد:
با توجه به سابقه طولاني مدت تان در فيلمسازي، جشنواره امسال را چطور ديديد؟
تعدادي از آثار جشنواره امسال را ديدم و در همان تعدادي که ديدم اين جوانگرايي و پرداختن به مضامين تر و تازه بود که جلب نظر مي کرد. از «دربند» ساخته پرويز شهبازي به عنوان فيلم شاخص جشنواره ياد مي کنم. در کنار آن «کلاس هنرپيشگي» و «بشارت به يک شهروند هزاره سوم» ديگر فيلمهايي بودند که به نظرم متفاوت آمدند.ردرباره «بشارت...» بايد بگويم که هرچند فيلم ايرادات خاصي دارد مثل اينکه داستان آن دير شروع مي شود و تيتراژش طولاني است اما در مجموع از کار قبلي دکتر کريمي بهتر بود اما براي اکران بهتر است دستي به سر و رويش کشيده شود. طبيعي هم همين است؛ به هر حال اين فيلمها داغ داغ به جشنواره رسيدند و بايد زماني بگذرد تا مجددا کارگردان يک بازبيني روي کار انجام داده و با اديتي نهايي فيلم را اکران کند. در مورد «کلاس هنرپيشگي» هم فکر مي کنم فيلم بايد کوتاه شود.
«گناهکاران» تازه ترين فيلم فرامرز قريبيان هم اثري است که به عنوان فيلمي مناسب تماشاگر، دوست داشتني است به خصوص که سناريوي خوبي دارد، ريتم کار خوب است و بازيهاي خوبي هم دارد. «دهليز» به عنوان کاري از يک فيلمساز جوان، فيلمي ساده اما عميق است و با اينکه حجم داستانش آن قدرها زياد نيست اما داستانش را راحت جلو مي برد.
پرسشي که بسياري از مخاطبان دارند اين است که چرا نتوانستيد در سالي که گذشت فيلمي را جلوي دوربين ببريد؟ مشکل از مميزي ارشاد است يا نيافتن سرمايه گذار؟
من و همنسلان من آماده کاريم اما بايد بخش خصوصي به حرکت بيفتد تا ما هم بتوانيم کار کنيم در حالي که توان بخش خصوصي در حدي نيست که بتواند با بخش دولتي رقابت کند. به نظرم بخش خصوصي و سينماي حرفه اي خيلي مظلوم واقع شده به عبارت ديگر نبايد جوانگرايي آن هم با امکانات بخش دولتي، سينماي حرفه اي را به تنگي نفس انداخته و از بين ببرد!
آيا سرمايه گذاري صرف بر روي جوانترها نبوده که باعث شده تهيه کنندگان دولتي به سراغ باتجربه هايي چون شما نيايند؟
به هر حال اين اتفاق افتاده است. آنها به سراغ ما نيامده اند. البته اين وضعيت فقط مختص من نيست. به غير از من سينماگراني هم هستند که در شمار آدمهاي باتجربه اين سينما جاي مي گيرند اما از آنها استفاده نمي شود.
اينکه ارگانهاي دولتي به سراغ سينماگران جوان مي روند برآمده از اين نيست که جوانان با حداقل توقع کار مي کنند و به نوعي هر چه سرمايه گذار دولتي به آنها ديکته کند گوش مي دهند!؟
نمي دانم دليل اش چيست اما اين گونه هم نيست که هر چه سرمايه گذار بگويد آنها گوش دهند. من جور ديگري به قضيه نگاه مي کنم؛ بحث بر سر اين است که فرصت کار بايد براي تمامي سينماگران از جوان گرفته تا پيشکسوت فراهم باشد و اينکه فضا را کلا مختص کنيم به جوانان درست نيست. جوانگرايي صرف براي ورزش است. همين الان ممکن است يک فيلمساز کهنه کار، ايده نويي داشته باشد آيا نبايد بتواند کار کند! سينما، فوتبال که نيست! نگاهي کنبد به فيلمنامه «اشغال» بيضايي؛ همچنان تر و تازه و قابل ساخت است. نمي توان گفت چون بيضايي هفتاد سالش است پس بايد جايش را به جوانترها بدهد. اتفاقا اگر شرايط فراهم شود بيضايي مي تواند آمده و همين فيلم را به بهترين شکل بسازد. يا از آن سو عباس کيارستمي فيلمهاي نو و تازه اي ساخته است. ايشان بعد از دوران جواني و هنگام ميانسالي سينماي تازه اي را با «خانه دوست کجاست» نشان داد و در داخل و خارج کشور موفق بود. سينما عرصه اي است که آدم باتجربه در آن مسلطتر است.
يعني شما مي گوييد به اندازه جوانها بايد فضاي براي فعاليت پيشکسوتان هم فراهم باشد.
همين طور است. من طرفدار اين نيستم که جوانترها نيايند. سينما مال جوانان است اما جواناني بايد در عرصه حضور داشته باشند که عاشق کارشان باشند.