10 روایت خواندنی از گوزنها
مجلهی فرهنگی هنری جعبه/ «گوزنها» حاصل رفاقتهای کیمیایی و دوستانش بود؛ بهروز وثوقی برای هفتمین بار جلوی دوربین کیمیایی رفته بود و فرامرز قریبیان رفیق روزگار کودکی و نوجوانی کیمیایی بود که از فیلم «خاک» برگشت پیش رفقایش. پشت دوربین هم یار دیرینشان اسفندیار منفردزاده موسیقی میساخت که با کیمیایی و قریبیان در دبیرستان «بدر» هممدرسهای بودند. نعمت حقیقی هم با آرفلیکس قدیمی، بهترین قابها را بست و تهیهکننده هم مهدی میثاقیه بود که در سومین همکاری پیاپی با کیمیایی را تجربه میکرد. نمایش «گوزنها» اما مثل رفاقتهای آنها شیرین نبود. کیمیایی بعدها فاش کرد: «بعد از نمایش «گوزنها» در جشنواره، آمدند به استودیو و همهی ما را بردند. در بازجوییای که من داشتم بازجو گفت شما دارید ژست کار سیاسی به خودتان میگیرید درحالیکه اصلا نمیفهمید این چیزها یعنی چه. گفتم بله شما درست میگویید ما هنرمندیم و کاری به سیاست نداریم. گفت پس چرا این چریک را در فیلمت گذاشتی؟ گفتم بابا این دزد است و اصلا مال این حرفها نیست. به هر حال این سینماست و این دزد هم یکخرده آلن دلونی و شیک است. عینک میزند و یکخرده حرفهای روشنفکرانه میزند وگرنه این یک دزد معمولی است که بعد سرقت پیش رفیقش آمده...». اما گوش امنیتیها بدهکار نبود و «گوزنها» توقیف و جنجالی شد.
سال ۹۸ در چهارمین رایگیری دهسالانهی مجلهی «فیلم» با حضور ۱۴۰ منتقد و نویسندهی سینمایی، فیلم «گوزنها»ی مسعود کیمیایی بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شد. فیلمی جنجالی و پرماجرا که بعد از انقلاب هم تا زمان وضع قوانین تازه در سال ۶۲ روی پردهی سینماها رفت. ورق بزنید و ۱۰ روایت پرجزییات دربارهی هفتمین فیلم کیمیایی بخوانید که هنوز محبوب است و تماشایی.