نقدهایی کوتاه بر «خون شد» فیلمی از مسعود کیمیایی

سلام سینما/ علی فرهمند
منطق روایی در خون شد برساخته جهان شاعرانه پر از جزئیات و گاه نمادین است. به وقتِ ورود به خانه، ماهیهای مُرده کنارِ حوض گویای فروپاشی خانواده است و بسیار نشانها که استعارهای است از موقعیتِ «فضلی» و خانوادهاش. خون شد یک آیین است؛ قهرمان میطلبد و بهجا آوردنش جان میستاند، و این سرنوشت تمام «مردانِ کیمیایی» است.
یاسمن خلیلیفرد
قهرمانهای فیلم.های جدید کیمیایی میخواهند قیصرهایی باشند در عصر حاضر و حاصل این شده که آنها نه دیگر خصوصیات قیصرها را دارند و نه در زمانهی فعلی از سوی مخاطبان قابل پذیرشاند. «خون شد» یک سعید آقاخانی به جا و به اندازه دارد که جنس و بافت بازیاش با فیلم همخوان شده و بازی کنترل شدهای دارد. نسرین مقانلو یکی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم ارائه میکند و لیلا زارع نقش دختر معتاد خانواده را ماهرانه ایفا کرده است.
سیده فاطمه صادقی
«خون شد» را میتوان تندیس تمام قد دنیای درون کیمیایی خواند؛ جهانی اغراق آمیز از احساسات، مناسبات و اجتماع انسانی. با این که کیمیایی در یکی از گفت وگوهایش بیان کرده بود تمایلی ندارد «خون شد» تشابهی با آثار گذشته اش داشته باشد باز هم شاهد تکرار قهرمانان اغراق شده قصه هایش بودیم.