دلنوشته تلخ احسان علیخانی با یک ویدئوی احساسی
آخرین خبر/ احسان علیخانی با انتشار این ویدئو نوشت:
قرار بود زندگی زیبا باشد!
قرار بود صدای خندههایت هنگام بازی تا آسمان بالا برود؛
و حالا باید آنقدر بلند به انفجار بمبها بخندی که صدای گریههای همبازیانت را نشنوی.
قرار بود زندگی زیبا باشد
قرار نبود با جنگ دوست شوی...
پیرمردها میجنگند و کودکان میخندند.
میخندند به حماقت آنهایی که در سودای قدرت، از یاد بردهاند که به زودی خواهند مرد.
ما انسانها چرا در سیارهای میجنگیم که در آن زندگی ابدی نداریم و فقط چند وقتی در آن عابر، تماشاگر و در نهایت مسافریم؟!
اصلا پیروز همه جنگها هم شدیم؛
جرم این دختران چیست که اینگونه قربانی میشوند؟!
تقاص کدام گناه را پس میدهند که باید به انفجار بمب بخندند و عادت کنند که به جای گریه، قهقههای جنونوار سر دهند؟!
پینوشت :
با دیدن این تصویر یاد دهه شصت و دوران کودکیام افتادم که هنگام موشکباران، دهان همه مزه مرگ میداد و بچهها مات و مبهوت به صورت بزرگترها خیره میشدند و معمولا جملات ساده و تکراری میشنیدند: چیزی نیست! الان تموم میشه... شعری که تو مدرسه یاد گرفتی رو بلند بخون!
و چقدر این تصویر تراژیک و دردناک است؛ در گیر و دار صدای دلهرهآوره آژیر خطر و صدای مهیب برخورد موشک به زمین، کودکی در حال خواندن شعری است.
کودکانِ آن روزها هنوز گاهی بیدلیل تشویش میگیرند و روانشان میهراسد. این کمترین یادگاری بچه جنگ بودن است.
لعنت بر هر کسی که به هر شکلی در آغاز هر جنگی، هر کجای دنیا نقشی ایفا کند!