نماد آخرین خبر

انجمن نمایش رفتاری غیرانسانی با ما داشت

منبع
جيم
بروزرسانی
جيم/ آن‌قدر پر انرژي و با اعتماد به نفس بالا صحبت مي‌کند و با غول سرطان کنار آمده که اين برخورد شجاعانه‌اش قابل تحسين است و هنگام گفت‌وگو از او انرژي مي‌گيرم و سعي مي‌کنم کمتر حرف بزنم تا از او درباره مبارزه‌اش با سرطان بيشتر بشنوم. «حسين محب اهري» حدود 9 سال است که با بيماري هولناک سرطان دست و پنجه نرم کرده است و خم به ابرو نمي‌آورد، خودش مي‌گويد بايد از لحظه‌هاي زيباي زندگي لذت برد. اين هنرمند توانا در حال حاضر مشغول بازي در سريال «معماي شاه» در نقش دکتر «ايادي» پزشک مخصوص شاه است و هم چنين با فيلم «فرزند چهارم» وحيد موسائيان در جشنواره فيلم فجر شرکت کرد. «حسين محب اهري» بعد از 2 بار غلبه بر سرطان، به قول خودش وارد راند سوم شيمي درماني شده و مي‌خواهد اين‌بار هم آن را شکست دهد. بي‌خبري از اين هنرمند قديمي، کسالتش و کم لطفي رسانه‌ها به هنرمندان که کم کار شده‌اند، بهانه‌اي شد تا به سراغش برويم، با ما همراه شويد و بخوانيد درد دل‌ها و گله‌هايش را از مسئولان هنرهاي نمايشي به دليل حمايت نکردن از هنرمندان و پرداخت نکردن سنوات آن‌ها و... مي‌خواهم به شما تبريک بگويم که غول بزرگ سرطان را 2 بار شکست داديد. چه طور و چه زماني متوجه بيماري سرطان شديد؟ واقعيت را بايد پذيرفت. اولين مرتبه که متوجه بيماري خود شدم 9 سال پيش بود که مشغول بازي در تئاتر بودم، دچار ضعف شدم و به پزشک مراجعه کرده و بعد از تشخيص، شيمي درماني کردم. 8 سال از اين ماجرا گذشت تا اين که دوباره در سمت راست گردنم غده‌اي پيدا شد و دوباره پيگيري کردم و 6 ماهي شيمي درماني کردم و خدا را شکر خوب شدم و اکنون هم دوباره بيماري سراغم آمده و وارد راند سوم درمان شده‌ام و بعد از انجام آزمايش‌ها و تشخيص پزشک قرار است دوباره شيمي درماني را شروع کنم. وقتي متوجه بيماري خود شديد چه برخوردي کرديد؟ ابتدا غمگين شدم اما واقعيت بود و بايد با بيماري مقابله مي‌کردم، به طور مثال وقتي زلزله‌اي بيايد، اگر قرار باشد در منزل بنشيني و ناراحت بشي منزل همان طور خواهد ماند. بهترين کار اين بود که مشکلات را برطرف کني، من هم پيگير درمان خود شدم. انسان در مقابل چنين بيماري نبايد زانوي غم به بغل بگيرد چون زنده است، معتقدم هر کاري غير از ناراحتي و غم مجاز است، بايد با مشکلات مبارزه کرد. زندگي خيلي خوب و زيبا و دوست داشتني است و مي‌ارزد که يک شب درد بکشي و بعد از آن نفس بکشي و زيبايي‌هاي زندگي را بنگري. واکنش مردم چگونه است؟ من شرمنده لطف و مهرباني هموطنان خود مي‌شوم. چندي پيش يکي از هموطنان مرا به شدت در آغوش گرفت و گفت به قم مي‌روم و برايت دعا مي‌کنم، وقتي با مردم روبه‌رو مي‌شوم کلي از برخورد خوب آن‌ها روحيه مي‌گيرم، مردم با سابقه گذشته هنري‌ام خاطره دارند و مرا دعا مي‌کنند؛ دليل شاد و خوب بودنم همين برخوردهاست. با توجه به هزينه بالاي درمان سرطان، چگونه آن را پرداخت مي‌کنيد؟ خوشبختانه صداوسيما با کمک‌هاي مالي مشکل مرا حل مي‌کند. چندي پيش نماينده آقاي «ضرغامي» به ديدن من آمد و حتي پيشنهاد درمان در خارج از کشور را به من داد و گفتم مشکلي ندارم و پزشکان ايران درمانم مي‌کنند. وزارت ارشاد و خانه سينما (سابق) چه کمکي به لحاظ مالي کردند؟ جا دارد از دوستان وزارت ارشاد گله کنم. من سال 71 عضو انجمن نمايش بودم، سال 85 طبق دستوري غيرمنطقي و غيرعادلانه، حقوق 50 نفر از بازيگران تئاتر را که عضو خانه نمايش بودند قطع کردند و عذابي که مرکز هنرهاي نمايشي در آن مقطع به من داد از يادم نمي‌رود، البته نه تنها من آزرده خاطر شدم بلکه زنده ياد «احمد آقالو» هم نتوانست از حقوق و حق سنواتش بهره مند شود. آن‌ها غير انساني با ما رفتار کردند. خيلي ناراحتم چون دوستانم زنده ياد «ناديا دلدار گلچين» و «احمد آقالو» چشم‌شان به حق سنوات شان ماند و به رحمت خدا رفتند. حتماً اين را بنويسيد که مسئول هنرهاي نمايشي سال 85 مسبب اين ماجرا شد. اخراج شدن ما مهم نيست اما از سال 70 تا 85 در اين انجمن کار کرديم، بيمه ما را قطع کردند. وزارت فرهنگ و ارشاد هم تاکنون هيچ حمايتي از من نکرده است و سنواتم را خردخرد و در هنگام بيماري‌ام به من دادند. از مسئولان چيزي نمي‌خواهم! فقط مزاحمت برايم ايجاد نکنند! من تمام جواني‌ام را صرف بازي در تئاتر کردم، در صورتي که نه بازنشستگي دارم نه چيزي! از سال 85 که از انجمن نمايش اخراج شديم حقوق‌مان قطع شد. در حقيقت خودم را بيمه خويش فرما کرده‌ام تا بتوانم هزينه‌هاي درمانم را دريافت کنم. شنيده‌ام که حق و حقوق سنوات ما را چند سال است به مسئولان پرداخت کرده‌اند و آن‌ها تازه امسال به ما پرداخت کردند.. بعد از سپري کردن دوره دوم شيمي درماني چه کسي اين خطر را کرد و به شما پيشنهاد بازي داد؟ «وحيد موسائيان» براي بازي در فيلم «فرزند چهارم» و «محمد رضا ورزي» براي بازي در فيلم سينمايي‌اش و سريال «معماي شاه» پيشنهاد دادند که پذيرفتم. من اکنون بيشتر از همه بازيگران کار مي‌کنم و حالم خوب است. بعد از اين که دوره شيمي درماني‌ام به پايان رسيد، «وحيد موسائيان» پيشنهاد بازي به من داد. چند کار تئاتر هم انجام داده‌ام و با 2 نمايش در جشنواره فجر شرکت کردم. در پايان اين گفت‌وگو هر سخني باقي مانده بفرماييد. از همسرم، «فرحناز منافي ظاهر» و فرزندانم که خيلي مراقبم هستند تشکر مي‌کنم، اما نمي خواهم اين قدر مواظبم باشند و مي گويم بگذاريد به کارم برسم. در آخر بايد بگويم معتقدم اصل زندگي اين است، انسان بايد سعي کند از لحظات زندگي‌اش استفاده کند؛ يعني زندگي ارزشمندترين چيز دنياست که نبايد فراموش کنيم و يکي از مهم‌ترين ملاک‌هاي زندگي سلامتي است که براي همه مردم کشور آرزوي سلامتي مي‌کنم. قدر سلامتي خود را بدانند، اگر هم سلامت نبودند مهم نيست چون زندگي در جريان است، درخت‌ها سبز است، برف و باران نعمت‌هاي الهي مي‌آيد بنابراين به زندگي بخندند و از لحظه‌هاي آن لذت ببرند.