نماد آخرین خبر

میشاییل هانکه: واقعیت ناشناخته مانده است

منبع
بروزرسانی
میشاییل هانکه: واقعیت ناشناخته مانده است
شبکه نمايش/ ميشاييل هانکه کارگردان فيلم «زمانه گرگ» که اين هفته از شبکه نمايش پخش شد شايد بحث برانگيزترين فيلمساز معاصر اروپايي باشد. او که سال ۱۹۴۲ به دنيا آمده فيلمسازي را نسبتا دير شروع کرد. هانکه پس از دوران کاري موفقي که در تئاتر اتريش داشت و با مطالعات جدي و مستمرش در زمينه فلسفه و روانشناسي تکميل شده بود در سال ۱۹۸۹ وارد دنياي فيلمسازي شد. هانکه در تمام فيلم‌هاي خود به ناکامي‌هاي جامعه مدرن در جنبه‌هاي گوناگون پرداخته است و همچنين پرسش‌هاي فلسفي جالب توجهي را به زبان اصيل سينمايي بيان کرده است. او بارها در فيلم هايش تعهد خود بر آزمودن دوباره تعدادي از مفاهيم پايه مدرنيته را بار ديگر به اثبات رسانده است. گفتگويي با اين کارگردان اتريشي را مي‌خوانيد. -آثار شما به مانند انتقادي مستمر بر تمدن معاصر غرب به نظر مي‌رسند. اين را قبول داريد؟ شما مي‌توانيد اين تفسير را داشته باشيد اما همان طور که مطمئنا خودتان مي دانيد بسيار دشوار است که خالق يک اثر بخواهد آثار خودش را تفسير کند. منظورم فقط در مورد اين ديدگاه نيست بلکه به طور کلي به خودتفسيرگري علاقه‌اي ندارم. هدف من در فيلم‌هايم اين است که پرسش‌هاي خاصي را در ذهن مخاطبم ايجاد مي‌کنم و نقض غرض خواهد بود اگر خودم بخواهم جواب همه اين سوالات را هم بدهم. - به نظر مي‌رسد در آثار شما نوعي رقابت بين فرهنگ سنتي و فرهنگ عاميانه وجود دارد. به طور خاص ابتداي فيلم «بازي‌هاي سرگرم کننده» را مثال مي‌زنم وقتي موسيقي کلاسيک ماسکاني، هندل و موتسارت ناگهان به موسيقي پرسروصداي جان زورن تبديل مي‌شود. من فکر مي‌کنم در اين مورد تا حدي سوء تفاهم شده است. حداقل در مورد فيلم بازي‌هاي سرگرم کننده اينطور نيست. اين فيلم در واقع هجويه‌اي بر ژانر فيلم هيجان است و من هم موسيقي جان زورن را براي جنبه هجوآميز آن به کار بردم. زورن يک هنرمند موسيقي هوي متال نيست و من هم مخالفتي با موسيقي پاپ ندارم و به اين که سبک‌هاي کلاسيک را در تقابل با سبک‌هاي عاميانه قرار دهم هم فکر نمي‌کنم. من شخصا با تقسيم موسيقي به موسيقي به اصطلاح «جدي» و موسيقي صرفا سرگرم کننده چندان موافق نيستم. اين تقسيم بندي‌ها کاملا پوچ است. به خصوص وقتي بخواهيم هنرمندي مثل جان زورن را در يکي از اين دسته‌ها قرار دهيم چون آثار او تقريبا عناصري از هر دسته را در خود دارد. - در فيلم‌هاي شما تصوير تلويزيون را بسيار زياد مي‌بينيم. اگر ممکن است نطرتان را در مورد کاربرد تلويزيون و درکتان از نقش و عملکرد رسانه‌ها در دنياي معاصر بگوييد. در فيلم‌هاي «ويدئوي بني» و «بازي‌هاي سرگرم کننده» من آشکارا سعي کردم تا به کاوشي در پديده تلويزيون بپردازم. علاقه من به اين موضوع در حد کمتري در فيلم‌هاي «کد ناشناس» و «نوازنده پيانو» هم ديده مي‌شود. در تمام اين فيلم‌ها جايگاه تلويزيون در جامعه به بحث کشيده شده است. ما ديگر نمي‌خواهيم تا واقعيت را با گوشت و پوست خود لمس کنيم بلکه صرفا به بازنمايي واقعيت از تلويزيون اکتفا مي‌کنيم. افق تجربه‌هاي ما بسيار محدود شده است. چيزي که ما از دنيا مي دانيم فقط کمي فراتر از دنياي واسطه بين ما و دنياي واقعي يعني تصاوير است. در واقع ما ديگر واقعيت را دريافت نمي‌کنيم فقط چيزي را مي‌بينيم که از واقعيت برگرفته شده و اين مسئله بسيار خطرناکيست. - چطور است که فيلم‌هاي اخيرتان به فرانسوي ساخته مي‌شوند هرچند محل توليد فيلمهايتان همچنان در اتريش است؟ اين براي هماهنگ شدن با تهيه کنندگان و بازيگران است. پشتوانه‌هاي اصلي حمايت فيلم‌هاي من در فرانسه هستند و بيشتر بازيگرانم هم فرانسوي شده‌اند. ايزابل هوپر، ژوليت بينوش، بنو ماگيمل، آني ژيراردو.... بازيگران فوق العاده هستند. صنعت سينماي اتريش منابع محدودتري دارد. صنعت توليد فيلم فرانسه بسيار به من کمک کرده است و من هم با زبان فرانسوي کاملا راحت هستم. کمي در مورد فيلم‌هاي آينده تان مي گوييد؟ الان در حال ساخت فيلم «مخفي» هستم که داستان کلي آن در مورد دوران اشغال الجزاير توسط فرانسه است البته از جنبه شخصي فيلم در مورد گناهان و انکار گناهان است. شخصيت اصلي فيلم يک مرد فرانسوي و شخصيت ديگر يک عرب الجزايري است. البته اين طور نيست که فيلم صرفا داستاني در مورد گذشته باشد بلکه يک داستان سياسي است که به گناهان شخصي انسانها هم مربوط مي‌شود. در نتيجه شايد بيشتر فلسفي به نطر برسد تا سياسي. فيلم دومي که براي آن آماده مي‌شوم «زمانه گرگ» نام دارد. اين فيلم در مورد اين است که وقتي ديگر الکتريسيته از پريز برق و آب از شير آب جريان نداشته باشد رفتار انسان‌ها با يکديگر چه تغييري مي‌کند. من نگرانم که در فضاي موجود از اين فيلم برداشت خاص و کنايي شود در حالي که داستان اين فيلم به کشور خاصي مربوط نمي‌شود و بر روي تشويش‌هاي بسيار طبيعي و ابتدايي انسان‌ها تمرکز کرده است.