افکارنيوز/ اوج خود خواهي و نارسيسم موجود در اخراجيها در قسمت سوم آن بروز و نمود پيدا ميکند، زماني که نشان داده ميشود که به غير از حزب سياسي يکي از اعضاي اخراجيها يعني «سيد»، همه جناحهاي سياسي موجود در ايران فاسد و فاسق و طمع کار هستند.
همزمان با روي کار آمدن دولت محمود احمدي نژاد، مسعود دهنمکي با حمايت سينماي مستند تجربي اولين فيلم سينمايي خود با نام اخراجيها را جلوي دوربين برد. اخراجيها با در دست داشتن حمايتهاي معنوي دولت توانست از خط قرمزهاي موجود عبور و با ارائه کلمات و شوخيهاي بسيار بيسابقه و تبليغات گسترده تلويزيون فروش بسيار بالايي را از آن خود کند.
اخراجيهاي(۱) قصه چند جوان جنوب شهري است که يکي از اين جوانها به مقام شهادت ميرسد و ديگران به مقام اسارت. در دنياي ده نمکي اخراجيها –مجيد سوزوکي و رفقايش- مظهر فتوت و جوانمردي هستند و همچنين صاحب مکتبي والا و ارزشمند که همه اعم از بسيجي و رزمنده و آزاده و زن و مرد اگر ميخواهند رستگار شوند بايد از اين مکتب پيروي کنند، با کمي دقت متوجه ميشويم که در اخراجيهاي(۱) اخراجيها تغيير نميکنند و رفتار و کردار و گفتارشان همانند رزمندههاي بسيجي نميشود، بلکه «سيد» با بازي آقاي جواد هاشمي به عنوان شاخص رزمندههاي بسيجي است که تغيير ميکند و رفتار و گفتارش همانند اخراجيها ميشود! در اخراجيهاي(۲) رفقاي مجيد سوزوکي به اردوگاه اسراء در عراق ميروند و باز هم همه را تحت تاثير قرار ميدهند و همه را پيرو خود ميکنند.
به عبارتي ديگر اخراجيها بعد از متحول کردن بسيجي با ايماني مثل «سيد» در جبهه حالا در قسمت دوم خود وظيفه دارند که اسرا را نيز با مکتب «با حال»! خود آشنا کنند و خود را به عنوان الگوهايي بسيار خوب در خدمت آنها قرار دهند. اوج خود خواهي و نارسيسم موجود در اخراجيها در قسمت سوم آن بروز و نمود پيدا ميکند، زماني که نشان داده ميشود که به غير از حزب سياسي يکي از اعضاي اخراجيها يعني «سيد»، همه جناحهاي سياسي موجود در ايران فاسد و فاسق و طمع کار هستند و بهترين کاري که «ايران» ميتواند بکند اين است که به کسي راي دهد که مورد تاييد اخراجيها است و در حقيقت يکي از آنها است!
اخراجيها در قسمت سوم خود باز هم هيچ تمايلي به تغيير رفتار و کردار خود ندارند و آنچه در اين فيلم تغيير پيدا ميکند، رفتار و کردار و گفتار مردم ايران است. اندرزها و نصيحتهاي ده نمکي در مورد پيروي بيچون و چرا از اخراجيها به همين جا ختم نميشود، بلکه وي در فيلم رسوايي با سوژه قرار دادن دختران بدکاره به آنها ميفهماند که تنها راه رستگاري و نجات، دوري از آدمهاي پولدار و پيوستن به يکي از برادران اخراجي است!