لبخند جنگ؛ بررسی سینمای طنز دفاع مقدس
فارس/ برخلاف نظر برخی از کارشناسان سینمایی، طنز در سینمای دفاع مقدس شاخصی است که طی ۲ دهه اخیر در کانون توجه و محبت مخاطبان قرار گرفته و کمترین ریسک را متوجه سرمایههای مادی و معنوی تولیدات معدود اکران شده در این حوزه کرده است.
برخلاف نظر برخی از کارشناسان سینمایی، طنز در سینمای دفاع مقدس شاخصی است که طی ۲ دهه اخیر در کانون توجه و محبت مخاطبان قرار گرفته و کمترین ریسک را متوجه سرمایههای مادی و معنوی تولیدات معدود اکران شده در این حوزه کرده است.
طنز محبوب اما منزوی در تولیدات دفاع مقدس
حالا با وجود گذشت چهار دهه از جنگ به نظر میرسد شرایط برای پذیرش عنصر طنز در تولیدات تلویزیونی تا حدودی بهتر شده باشد به گونهای که همزمان با هفته دفاع مقدس چهار مستند «کمپانی روحیه»، «لبخند بزن رزمنده»، «رفیق» و «جنگ و لبخند» به تهیهکنندگی حسین همایونفر و محصول گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح از شبکه نسیم به روی آنتن میرود.
با وجودی که گونه طنز در سینمای دفاع مقدس در بسیاری از موارد، مورد توجه قرار گرفته است و مخاطبان بسیاری را سمت خود سوق داده است؛ اما همچنان بسیاری از فیلمسازان نه تنها با دیدی تردید آمیز به آن مینگرند بلکه از ورود به سینمای دفاع مقدس با نگاهی کمدی، واهمه دارند. واکاوی دلیل این موضوع سوال اصلی طرف توجه این مطلب است.
چشم انداز دفاع مقدس از کوهپایه تا قله
از طرفی به رغم استقبال ستودنی مخاطبان سریالها و فیلمهای کمدی همچنان فضای و روحیه جدی بر غالب تولیدات ژانر جنگ در سیما و سینما حاکم است. تولید و اکران اولین فیلم کمدی دفاع مقدسی در سال ۷۴ با عنوان «لیلی با من است» در حالی توسط کمال تبریزی جلوی دوربین رفت که برخی از کارشناسان سینما، در آن روزها حرکت کمال تبریزی را نوعی رشادت میدانستند و تصور میکردند که این فیلم از سوی جامعه پس زده شود، اما مخاطبان خلاف این پیش بینی را در عمل نشان دادند و سرریز استقبال از اکران این فیلم در سینما باعث شد پای آن هم به پخش تلویزیونی باز شود. و از آنتن شبکهای بر روی آنتن شبکه دیگر بنشیند و بارها برای بینندگان تلویزیون هم بازپخش شود. اما این پایان کار نبود بلکه آغاز گام نهادن در کوهپایه بود برای رسیدن به قلهای که به نظر دست نایافتنی میآمد.
«لیلی با من است» را در واقع بایستی جاده صاف کن مسیر پُر از سنگلاخ حضور طنز در سینمای دفاع مقدس به حساب آورد. تا جایی که راه برای حساسترین و در عین حال جنجالیترین فیلم طنز دفاع مقدسی ده نمکی تحت عنوان «اخراجیها۱» که با اختلاف عنوان پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران را به خود اختصاص داد باز شود. موضوعی که حتی خوشبینترین کارشناسان هم تصور نمیکردند که طنز بتواند چنین یک شبه راه صد ساله را در دل سینمای دفاع مقدس بپیماید و تنها با انگشتشمار تولیداتی در این زمینه قله توجه مخاطبان مشکل پسند سینما را فتح کند.
طنز بستری فراگیر برای نمایش دفاع مقدس بنابر سلائق عامه پسند و متنوع مخاطبان
تجربه موفق تولید و اکران فیلمهای «لیلی با من است» و «اخراجیها۱» زمینه را برای گسترش دامنه تولیداتی از این دست را بیش از پیش فراهم آورد به گونهای که امروزه میتوان به فیلمهای سینمایی همچون «ضد گلوله»، «پیکنیک در میدان جنگ»، «چهار اصفهانی در بغداد»، «خانهای کنار ابرها»، «معراجیها» که با ژانر کمدی در سینمای دفاع مقدس تولید شدهاند، اشاره کرد.
این در حالیست برخلاف نظر برخی از کارشناسان سینمایی، طنز در سینمای دفاع مقدس فاکتوری است که طی ۲ دهه اخیر در کانون توجه و محبت مخاطبان قرار گرفته و کمترین ریسک را متوجه سرمایههای مادی و معنوی تولیدات معدود اکران شده در این حوزه کرده است.
نگاهی به کارکرد طنز در این دست از تولیدات تلویزیونی و سینمایی به روشنی نشان میدهد که هیچیک از فیلمهای کمدی دفاع مقدس که تا به امروز ساخته شدهاند، نه تنها قصد تخریب جنگ و رزمندگان را نداشتهاند که گاهی بر وجوهی از این حماسه بینظیر متمرکز شده و انگشت بر آن گذاشتهاند که پیش از این مغفول بوده است. به تعبیر بهتر، این فیلمها نه تنها مخرب نبودهاند که کارکرد احیاگری نیز داشتهاند.
عادی سازی ورود به عرصه طنز در تولیدات دفاع مقدس
از نظر منتقدان تولید آثار طنز در سینمای جنگ که سبب اعتراض برخی در این موضوع میشود این است که سینمای دفاع مقدس به دلیل تقدسی که در ذات خود دارد یا حتی به واسطه صفتی که با خود حمل میکند، با دنیای طنز و کمدی نسبتی ندارد و باید شأن آن حفظ شود. این در حالیست طنز و دفاع مقدس به طور بنیادین و ذاتی با هم سر جنگ ندارند و حتی با زبان طنز میتوان واقعیت فضای جنگ و آدمهای آن را در پس تصویر خشن و زمخت جنگی بازنمایی کرد و لایههای پنهانتر آن را به تصویر کشید.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت مشکل از پرداخت کمیک این قصهها نیست که اگر زبان طنز در یک اثر جنگی به درستی روایت شود چه بسا سویه مقدس بودن آن هم بیشتر معنی بیابد و جلوهگری کند. اما گره کار در جایی است که از ساختار طنز به شکل هجوآلود و سخیفی در روایت قصههای جنگی استفاده میشود که نه تنها در شان سینمای جنگ که در شان هیچ گونه هنری دیگری نیست.
اما در نهایت بایستی اذعان داشت که سینمای جنگ برای انتقال پیام خود به مخاطب فقط به سلاح گرم و سرد نیاز ندارد، بلکه برای اثربخشی بیشتر و دریافت بازخورد مطلوب مورد انتظار از اکران تولیدات ژانر جنگ گاهی سلاح خنده در میان حرارت آتش جنگ، خاک و خون میتواند به عنوان زبانی رساتر و تأثیربخشتر برای عرصه سینمای جنگ و آدم هایش باشد.
بنابراین ضروت عادی سازی ورود فیلمسازان به این عرصه از سوی سیاستگذاران فرهنگی کشور بیش از پیش احساس میشود تا بتوان نهایت بهرهبرداری از ظرفیت طنز را برای انتقال پیامهای فاخر دفاع مقدس به مخاطبان بر اساس نیاز روز جامعه را برد.