کارگردانی که لباس «نو» تن شخصیتهای تاریخی نکرد
مهر/ مسعود فروتن کارگردان باسابقه تلویزیون معتقد است، مجموعه «آتش و باد» قصهای ناشنیده و ناگفته از آدمها را روایت میکند.
مسعود فروتن نویسنده، مجری، بازیگر و کارگردان سینما، تلویزیون و رادیو در گفتگو با خبرنگار مهر درباره سریال تلویزیونی «آتش و باد» به کارگردانی مجتبی راعی که این شبها از شبکه سه پخش میشود، اظهار کرد: سریال «آتش و باد» کاری است که خوب ساخته شده، قصه خوب دارد و بازیگرها درست انتخاب شدهاند و حتی لباس بازیگران و پرسوناژها به گونهای دوخته شده که بیننده احساس نمیکند لباسها نو هستند.
وی اضافه کرد: در بسیاری از کارهای مشابه تاریخی این حس وجود دارد که لباس را همین الان از خیاط گرفته و به تن بازیگر کردهاند. اما در آتش و باد لباس بازیگران طوری طراحی و دوخته شدهاند که گویی بازیگران با آن لباسها از قدیم تا الان زندگی کردهاند و سالها متعلق به خودشان بوده است. فضاسازیها هم بهخوبی شکل گرفته و بیشتر عناصر صحنه درست در جای خودشان چیده شده و قرار دارند.
کارگردان تلویزیونی تله تئاترهای ماندگاری همچون «ستارخان» پیرامون بازی نقش کلیدی مجموعه «بهادر» عنوان کرد: آقای محجوب را همچنان در اوج بازیگری میدانم؛ او در این نقش که شاید این همه جسارت و دلاوری به لحاظ فیزیکی به جثه او نمیخورد، بینظیر ظاهر شده است. بازیگری که با چشمان نافذ، جسور و قدرتمند در نقش خود، مقابل هر تهاجمی میایستد. اما صدایی که برای چنان ابهتی در این بازیگر در نظر گرفته شده، صدای پایینی است و آن قدرت لازم را که مختص چنان شخصیتی است، ندارد. برای مثال وقتی برای جمعی بالغ بر دهها نفر صحبت میکند، تن صدا به گونهای است که گویی برای یک نفر صحبت میکند و صدا برای کلوزآپ (نمای بسته) گرفته شده نه برای لانگ شات (نمای باز).
وی اضافه کرد: گاهی آنقدر این صدا آهسته است که من بیننده در درست شنیده شدن آن توسط بازیگر مقابل دچار تردید میشوم و خود من به عنوان بیننده هم بعضاً کلماتی را متوجه نمیشوم. این مساله بیشتر به صدابرداری یا مونتاژ مربوط میشود یا اینکه باید در صحنه به بازیگر یادآوری میشد که در لانگ شات ها قدری تن صدا را بالاتر ببرد؛ چراکه حسین محجوب بازیگر توانمندی است که در بسیاری از نقشهای خود تحسین برانگیز ظاهر شده است.
نویسنده آثاری همچون «در کوچه پس کوچههای کودکی» و «صندوقچه» با اشاره به متن و محتوای مجموعه، یادآور شد: قصه آتش و باد، قصهای است که ناگفته بوده و ناشنیده مانده است. قصه آدمهایی که بسیار کار کرده و زحمت کشیدهاند اما پز عملکرد آنها را بیشتر، سر کردهها، خانها و پهلوانها دادهاند.
وی با اشاره به نویسندگانی که در این حوزه کتاب نوشتهاند توضیح داد: منصور براهیمی و عبدالرسول گلبن نویسندگانی که به درستی دست بر قصه آدمهایی گذاشتهاند که به نظر آدمهای معمولی میآیند و تا کنون حرفی از آنها به میان نیامده است. آدمهایی که پهلوان و قهرمان نبودهاند و مشهور نشدهاند، و قرنها لای کتابها در میان ذهنها ماندهاند. ماجرای مشروطیت بیشتر با عناوینی چون ستارخان و باقرخان شهره شده است در صورتیکه خیلی از مردم آن دوران در به ثمر رساندن مشروطیت، نقش داشتهاند و علاوه بر مردم تبریز، مردمان شهرها و مناطق دیگر هم در این میان نقش تأثیرگذاری داشتهاند؛ علاوهبر متن درست، مجتبی راعی در «آتش و باد» کسی است که توانسته به خوبی از عهده به تصویر کشیدن این قصههای ناگفته برآید.