دلتنگی مریم سعادت نسبت به کمدی، بی لودگی!
خراسان/ مریم سعادت در گفتوگو با خراسان، از تجربه بازی درسریال «نیکان» و علت موفقیت مجموعه خاطره انگیز «بدون شرح» میگوید که این روزها روی آنتن شبکه آی فیلم است
مریم سعادت که با آثار خاطرهانگیز زیادی در ذهن مخاطبان ماندگار شده، مدتی است که با سریال «نیکان» به کارگردانی علی سراهنگ به شبکه سه آمده است. این بازیگر که به تازگی در فیلم «شب طلایی» نقش مادربزرگ یک خانواده را ایفا کرده بود، پس از این تجربه موفق، در سریال «نیکان» نیز نقش شخصیت «مامان پری» مادربزرگ خانواده را بازی کرده است. مریم سعادت همزمان با این سریال خانوادگی که به موضوع قاچاق دارو میپردازد، با یکی از سریالهای قدیمی محبوبش یعنی «بدون شرح» نیز در شبکه آیفیلم دیده میشود. به بهانه پخش سریال «نیکان»، با این هنرمند خاطرهساز درباره تجربه ایفای نقش در ساخته علی سراهنگ گفتوگویی داشتیم و از سریال ماندگار «بدون شرح» نیز یاد کردیم.
شخصیت «مامان پری» چه جذابیتهایی برای شما داشت؟
وقتی میروم برای بازی در کاری صحبت کنم، برایم مهم این است که چه کسی با من صحبت میکند و چه اهمیتی برای نقش قائل است که من را دعوت به کار کرده. گاهی این مکالمه به دو دقیقه نمیکشد، بهانهای میآورم، میآیم بیرون و تمام میشود، اما گاهی احساس میکنم این آدم یک «مامان پری» ویژهای میخواهد که سراغ من آمده است. ویژه به معنای این که مثلا ممکن است هزار مامان پری، مامان فهیمه و مامان نصرت وجود داشته باشد که سن و سالشان مثل یکدیگر باشد، اما هرکدام ویژگیهای خاص خودشان را دارند، به همین دلیل است که به تعداد این همه آدم ویژگی مختلف وجود دارد. وقتی با آقای سراهنگ صحبت کردم، نقطه نظر آقای سراهنگ، نگاهش به متن و کار را دوست داشتم. همان ابتدا از طرز فکر آقای سراهنگ خوشم آمد و به او اعتماد کردم، به همین علت کار را پذیرفتم.
این شخصیت نسبت به سن واقعی شما کاراکتر مُسنتری است، این طور نیست؟
من هم کمسن نیستم و الان میتوانستم نوه داشته باشم. خیلی از مادربزرگها همسن من هستند، شاید به دلیل روحیه، حال و هوا و نوع کارم، کمی سرحالتر از سنم به نظر بیایم، اما واقعیت اش این است که سن من همان سن «مامان پری» است.
حرکات «مامان پری» شخصیت مسنتری را نشان میدهد.
بله خب طبیعی است. این شخصیت مادربزرگی است که همسری در کنارش نیست، خبری از دامادش نیست، دو نوهاش این طور بیسرانجام هستند و دختر او یک مادر است که بیگناه به زندان افتاده است.
پس قصد داشتید شکستگی شخصیت را در حرکاتش نشان بدهید؟
بله، در ضمن مادربزرگی است که با نوههایش خصوصا با پسربچه (کیان) ارتباط بسیار خوبی دارد و سعی میکند برای بازی با او و نگهداری از او، انرژی داشته باشد تا کمتر غمگین شود.
قصه و فیلم نامه «نیکان» چه ویژگیهایی دارد؟
به نظر من قصهای بسیار قوی دارد که دور از ذهن نیست. الان بسیاری از خانوادهها و مردم در زندگیشان، حالا نه مسئله دارو، اما درگیر مسئله کلاهبرداری هستند. بنابراین اصلا چیز دور از ذهنی نیست که ساخته ذهن سیال یک نفر باشد ، واقعیتی است که در خانوادهها وجود دارد و خدا نکند این کلاهبرداری در ارتباط با جان مردم باشد، این مسئله خیلی مهم است. گاهی یک نفر میگوید دزدی کردی، پول من را خوردی، اما گاهی بدون این که بدانی افرادی را میکُشی و این خیلی وحشتناک است. به نظرم این سریال کار بسیار خوب و درستی بود.
خانم مهلقا مینوشزاد که سکانسهای مشترک زیادی دارید، جوان و کمتجربه هستند، تعاملتان با ایشان چطور بود، نظرتان درباره بازی ایشان چیست؟
مهلقا بسیار بسیار به کارش علاقه مند و خیلی حرف گوشکُن است. هرچه را از جانب کارگردان گفته میشد، سعی میکرد به گوش جان بسپارد و در کار لحاظ کند. این بخش از کارش عالی است و دیگر بخشهای کار را هم یاد میگیرد. مهم این است آدمی است که دور از این حرفه نیست و در این کار جا میگیرد. انشاءا... با این سریال اتفاقات خوبی برایش بیفتد و به علت حرفشنوی و در خدمت کار بودن، حتما رو به رشد است.
بازپخش کمدی «بدون شرح» را هم روی آنتن دارید، این مجموعه را تماشا میکنید؟
از مردم شنیدم که در حال پخش است. ساخت کار کمدی خیلی سخت است، همه فکر میکنند کار آسانی است، اما به خدا این طور نیست، خنداندن مردم ایران، کار بسیار سختی است. 70 درصد مردم ما بدون این که بخواهند، در برابر کار کمدی، جبهه میگیرند و میگویند اگر توانست ما را بخنداند یعنی کار موفقی است. بعد هم سعی میکنند با کار ارتباط نگیرند که یک وقت نخندند. نمیخواهم به کمدینها یا کسانی که کار کمدی میسازند یا مینویسند توهین کنم، اما از طرفی هم بعضی کارها کمی با لودگی قاطی شده، یک عده فکر میکنند اگر کارهایی را که من و دوستم و دوستش بنشینیم سه تایی با هم یک سری جفنگیات بگوییم و بخندیم، جلوی دوربین ببرند خیلی موفق است! به خدا نیست، چون از این کارها که زیاد میبینیم. من به شدت به کمدی موقعیت معتقد هستم. این نوع کمدی که از خودمان ادا اطوارهایی دربیاوریم تا به زور ملت را بخندانیم حال من را بهم میزند. در کمدی موقعیت چیزی ناگهان اتفاق میافتد و همه آدمهایی نسبتا جدی هستند، اما ناگهان یک اتفاق کمدی رخ میدهد. در بسیاری از لحظاتِ همین سریال «نیکان» هم ممکن است مردم از بازی من، پسرم و «طلعت» لبخندی بزنند. لحظاتی زندگی میکنیم و در آن لحظات ممکن است چیزهایی پیش بیاید که خندهدار باشد. اشکالی ندارد اگر کار جدی است، آدمها یک لبخند هم بزنند، این نقطه قوت است و کار را زنده میکند.
به نظرتان علت موفقیت سریال «بدون شرح» چه بود؟
یک چیزی که «بدون شرح» داشت و هیچ کدام از کارهای طنز نود شبی نداشت، یک اتاق فکر بود. تهیهکننده میخواست کاری بسازد که شبیه کار دیگری نباشد و طنز آن درست باشد، یک بازیگردان و مشاور آورد که فرهاد آییش بود و موفقترین نویسندگان آن زمان ایران، «بدون شرح» را مینوشتند. راستش من مهدی مظلومی را کارگردان «هنری» «بدون شرح» نمیدانم. مهدی مظلومی بیشتر کارگردان «فنی» سریال بود، کار سوئیچ کردن (ترکیب و چینش تصاویر) این آدم خیلی خوب بود که نظیرش را هنوز ندیدم. کار سوئیچش عالی بود، اما با راهنمایی بزرگانی که سر کار بودند، تهیهکننده عزیزمان و گروهی که کار میکردند. ما ابتدا برای دست گرمی چندین قسمت کار کردیم و کنار گذاشتیم تا کار بهتر و بهتر شود، تا جایی که دیگر جواب داد و شروع کردیم. امیر جعفری برای اولینبار جلوی دوربین تلویزیون آمده بود و نظیر او را باز هم در کار داشتیم. فتحعلی اویسی که نور به قبرش ببارد و روحش شاد باشد، بعد از ایفای نقش ساواکی و رئیس ژاندارمری و... آمده بود کار کمدی بازی کند، با آن ابروها و چهرهای که به هیچ عنوان خنده در آن نبود. این کار ریسک غریبی بود و به این ترتیب همه چیز این طور با هم هماهنگ شد. وقتی آدم از پیش فکر نکند میخواهد شاخ غول را بشکند، یک گروه منسجم جمع کند، از اول اتاق فکری باشد، کار جهتدار شود و ریسک کنی بازیگرهای طنز جدید بیاوری، آن وقت اتفاقات عجیب و غریبی در کار میافتد و «بدون شرح» تمام این امتیازها را داشت.
همکاری با زندهیاد فتحعلی اویسی در این سریال چطور بود؟
آقای اویسی یکی از بهترین، محترمترین و شریفترین بازیگران مقابل در زندگی من بودهاند. محترم بودن و شریف بودن ایشان اندازه ندارد که بخواهم درباره آن صحبت کنم. شخصیتی بودند که آدم واقعا فکر میکرد یک خانواده است و به شدت آدم حسابی و انسان بودند. جالب است که وقتی کار کات میشد آقای اویسی دوباره همان آدم ساکتی میشد که گوشهای مینشست و مطالعه میکرد. خیلی جالب بود که فقط جلوی دوربین این طور حرف میزد و آدم شاد و پرشوری بود.
نویسنده : مائده کاشیان