سينما پرس/ زماني مردم قيافهاش را که ميديدند ياد نقشهاي کمدي ميافتادند. حجم سروکلهاش بزرگتر از ديگران بود و با سبيلهاي پرپشت و سر بدون مويش از بقيه بازيگران کمدي متمايز ميشد.
نقش اصغر ترقه در سريال «مراد برقي» را آنقدر شيرين بازي کرد که نام اين شخصيت از نام واقعي خودش مشهورتر شد؛ اصغر ترقهاي که با تکيهکلام «نکن همچين» از اصغر سمسارزاده جلو زد و در حافظه مخاطبان تلويزيون ماندگار شد. بعد از انقلاب در فيلمهاي سينمايي حضور کمرنگي داشت و به جايش در راديو و برنامه «صبح جمعه با شما» خوش درخشيد. او رئيس باشگاه چاخانيستها بود؛ همان باشگاهي که آدمهايش در دروغ گفتن با هم مسابقه ميگذاشتند و هر کس دروغ بزرگتري ميگفت برنده ميشد. به اين شخصيتها بايد نقشهاي «حيرت خان» و «آقاي معترض» را هم اضافه کنيد. تکيهکلام «مخم و مخم؛ مخالفم» که تا مدتها سرزبانها افتاده بود توسط سمسارزاده خلق شد. اين تکيهکلام هنوز هم براي خيليها که هميشه ساز مخالف ميزنند کاربرد دارد.
اصغر سمسارزاده متولد 1315 تهران است و بيش از 40 سال است که در عرصه نمايش حضور دارد، اما چند وقتي است نه صدايش را ميشنويم و نه خودش را در قاب تلويزيون و سينما ميبينيم. هنگامي که با شماره يازده رقمي تلفن همراهش تماس ميگيرم و ميپرسم مشغول چه کاري هستيد در پاسخ با لحني بامزه ميگويد: «هيچ کار»! براي اين که مطمئن شوم، «هيچ کار» را با لحني سوالي تکرار ميکنم و او جواب ميدهد: «چند تا فيلم ويدئويي پيشنهاد دادن. از اينهايي که توي سوپرمارکتها توزيع ميشن. من دوست ندارم مشتري بياد کره و عسل بخره و در کنارش يه دونه هم سيدي برداره.»
آخرين سريالي که در آن بازي کرده «چهار چرخ» است که دل پري از آن دارد: «قرار بود کارگردان ديگهاي اين سريال رو بسازه. نفر جديد نقش من رو خراب کرد. البته تقصيري نداشت. ميخواست سليقه خودش رو اعمال کنه.»
بحثمان ميکشد به تئاترهاي کمدي تهران که مشتريهاي خاص خودش را دارد. او که چندي است با تئاترهاي کمدي هم خداحافظي کرده، ميگويد: وزارت ارشاد خط و خطوطي داره که با سليقه من جور در نمياد.
سمسارزاده موفقترين و محبوبترين کارش را سريال «مراد برقي» ميداند؛ همان سريالي که خيابانهاي تهران را خلوت و ترافيک را کم ميکرده است. چهره اين بازيگر نسبت به زمان قديم تکان نخورده است. رنگ موها و سبيلهايش را که سياه کند ميشود همان «اصغر ترقه» سالهاي دور. مردي که غالبا در نقش آدمهاي لمپن و خرابکار ظاهر ميشود در زندگي واقعي قلب مهرباني دارد و با روي خوش به استقبال مخاطبانش ميرود. دستمزد او پس از چند دهه تلاش مسلما چيزي بيشتر از «خانهنشيني» است.