«چپ، راست» کمدی سیاسی که نخنما شده

آخرین خبر/ «چپ، راست» بالاخره وارد شبکه نمایش خانگی شد؛ فیلمی که 4 سال قبل و در آخرین روزهای بهمن 98 که کرونا به کشورمان رسید در مراحل پایانی فیلمبرداری بود و بهدلیل شیوع کرونا جلسات آخر فیلمبرداریاش متوقف شد. بعد از دو سال و اندی توقیف و کمی جرح و تعدیل چند وقت قبل اکران روی پرده داشت، مدتی قبل هم اکران آنلاین و حالا هم که وارد شبکه نمایش خانگی شده است. اما در تمام این مسیر نتوانست انتظار لازم را از اقبال مخاطب برآورده کند.
تلاقی سرنوشت دو خانواده کاملاً متفاوت
فیلم داستان تلاقی سرنوشت خانواده مذهبی و اصولگرای بشیر کشاورز با بازی رامبد جوان با خانواده اصلاحطلب اصلان دهقان با بازی پیمان قاسمخانی است. سارا بهرامی و ویشکا آسایش هم نقش همسران این دونفر را بازی میکنند؛ مونا فرجاد، سروش صحت و ستاره اسکندری هم دیگر بازیگران این فیلم هستند که با فروش 13 میلیاردی در جایگاه یازدهم اکران سال 1401 ایستاد. برای مقایسه بد نیست بدانید سال قبل «انفرادی» با 77 میلیارد و امسال «فسیل» با 262 میلیارد در جایگاه اول فروش این دو سال قرار گرفتند.
تعویض دو نوزاد در بیمارستان
داستان فیلم از این قرار است که بشیر و اصلان که سبکزندگی متفاوت و اعتقادات سیاسی کاملاً متضادی با هم دارند در یک روز پدر میشوند. اما بهخاطر اشتباه پرستار بیمارستان فرزند آنها جابهجا شده و ماجرا 8 سال بعد لو میرود. حالا دو خانواده که از هر نظر متفاوت هستند ناچارند بهخاطر بچهها با هم زندگی کنند که این موضوع زمینه تضادهایی میشود که قرار است مخاطب را بخندانند. چیزی شبیه فرمول فیلمهایی چون «دینامیت» که قرار بود از دل حضور آدمها در موقعیتهایی کاملاً متضاد یک کمدی ایجاد کند. با این تفاوت که «چپ، راست» کمی هم حال و هوای سیاسی به فیلم داده است.
چرا فیلم پرفروش نشد؟
از «لیلی با من است» و «مارمولک» تا «دینامیت» و حتی بخشهایی از «فسیل» و... فرمول تلاقی سبکزندگیهای متفاوت و تضادهای اینچنینی برای ایجاد موقعیت کمدی پرفروش و موفق بود اما دیگر دوره بهرهبرداری از این ایده گذشته است. بهطور مثال در یک سوم فیلم «فسیل» تضاد سبک زندگی یک خواننده که در دوران قبل انقلاب به کما رفته و در موقعیتی کاملاً متفاوت بههوش آمده مخاطب را سرگرم میکرد چون این موقعیت در بقیه آثار تکرار نشده بود و پرداخت سوژه هم موفق بود. اما در «چپ، راست» ما با تظاهر در ورود به خط قرمزها طرفیم. حامد محمدی که با نوشتن فیلمنامههای «طلا و مس» و «حوض نقاشی» مطرح شد؛ در جایگاه کارگردان سعی میکند سراغ عبور از تابوها برود اما موفق نیست؛ از موضوع مهاجرت در «اکسیدان» تا بحث ریاکاری در «چهار انگشت» و... محمدی در هیچ کدام از فیلمهایش نتوانست موفقیت بزرگی کسب کند و از ظرفیت ایده اولیه استفاده کند. به این موضوع اضافه کنید که در سال 98 که فیلم جلوی دوربین رفت رامبد جوان به خاطر «خندوانه» در اوج شهرت و محبوبیت بود اما الان کمابیش در حاشیه است. موضوع محوری هم نخ نما شده و ممیزی هم به فیلم بهخصوص پایانبندیاش لطمه زد. برای همین فیلم در اندازهای که انتظار میرفت نتوانست بفروش و بترکان باشد.