اشکهای کارگردان «همسران» برای فردوس کاویانی
ایسنا/ بیژن بیرنگ کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگویی با ایسنا از خاطرات فردوس کاویانی در سریال «همسران» و محبوبیت این بازیگر به واسطه بازی در این مجموعه گفت.
بیرنگ که با صدایی گرفته از رفتن همیشگی فردوس کاویانی غمگین بود، به یادآوری خاطراتی از این هنرمند باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون میپردازد و میگوید: فردوس کاویانی موجود غریبی بود. علاقه زیادی به تئاتر داشت. او در سریال «همسران» خیلی موفق شد و گاهی میآمد و به من میگفت بیژن، امکانش هست مرا کمرنگتر بنویسی که زیاد دیده نشوم چون میخواهم تئاتر کار کنم و وقتی به صحنه تئاتر میروم همه مرا به اسم کمال میشناسند! و ما نمیتوانستیم کاری کنیم، مگر میشود قهرمان یک سریال معروف نشود؟! خدا رحمتش کند مدام به من میگفت «حالا یه کاریش بکن». واقعاً جایشان خالی است مثل خسرو شکیبایی عزیز. اکنون غمگینیم اما بعضی غمها قشنگ است.
بیرنگ سپس به آشناییاش با فردوس کاویانی و همکاری در سریال «همسران» اشاره میکند و به صحبتهایش ادامه میدهد: با مرحوم کاویانی از «محله برو بیا» و «محله بهداشت» آشنا شدم در سال ۶۱ و ۶۲ که هر دو سریال را پشت سر هم داشتیم و همکاریمان ادامه داشت تا رسیدیم به «همسران». ابتدا قرار بود این سریال با تیم دیگری کار شود و حتی یک قسمت هم ساخته شد که مورد پسند من و آقای رسام قرار نگرفت تا اینکه تیم جدید را انتخاب کردیم و آقای کاویانی و همینطور خانم مهینترابی به عنوان زوج مقابل ایشان وارد تیم «همسران» شدند. سریال در دو سه هفته اول بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت. ما خیلی سختی کشیدیم اما حضور آقای کاویانی، یک انسان نابغه، مهربان و بسیار هنرمند کارمان را شگفتزده کرد.
«همسران» با همه سختیهایش در کنار فردوس کاویانی درخشید
کارگردان سریالهای «خانه سبز» و «همسران»، به ویژگیهای اخلاقی فردوس کاویانی و هنرش اشاره میکند و میگوید: او یک انسان محجوب بود که وقتی مقابل دوربین میآمد یک انسان رها میشد. ایشان باعث شدند به اتفاق دوستان دیگر، سریال «همسران» بدرخشد و هر هفته وارد موضوعات جدیدی شویم که به نظرم همه اینها بستگی به قدرت بازیگران علیالخصوص فردوس عزیز داشت که میتوانست هم در لحظات عاطفی و هم لحظات بسیار کمیک آن هم در یک سبک و سیاق کمدی «سیت کام» که برای اولین بار در ایران ساخته میشد، بدرخشد.
بیژن بیرنگ در حالی که حین صحبت گریهاش میگیرد، مکثی میکند و چنین ادامه میدهد: ما سری دوم «همسران» را بلافاصله بعد از سری اول شروع کردیم و در ۵۰ قسمت ساختیم. آن زمان کار ما با معادلات سخت پخش روبهرو بود که یکی از آنها ورود خانومها به حیطه کمدی بود و دیگری نشان دادن ارتباط نزدیک و کل کل زن و مرد با هم بود؛ طوری که ما را مجبور کردند این دو زوج را با هم فامیل کنیم یعنی آقای کاویانی بشود دایی خانم الهام پاوهنژاد؛ پخش این سریال میتوانست آن زمان متوقف شود که خدا را شکر نشد.
فردوس کاویانی هم خودش را صاحب نام کرد، هم ما را
این کارگردان باسابقه سپس درباره توانایی بازیگران «همسران» چنین میگوید: آن زمان ماهنامه فیلم، «همسران» را به عنوان بهترین سریال انتخاب کرد و پس از آن ماجرای توقف کارمان منتفی شد. بعد از آن هم گزارش فیلم، مجموعه ما را به عنوان بهترین سریال انتخاب کرد و کارگردان و بازیگران هم برگزیده شدند. اولین جشنواره صداوسیما هم سریالمان را به عنوان بهترین انتخاب کرد. یادم هست بالغ بر پنج تز دکترا آن زمان روی این سریال نوشته شد و بیش از ۵۰ دوره لیسانس و فوقلیسانس نوشته شد که همه اینها به خاطر نوع ارتباط و بازیگران بود؛ علیالخصوص فردوس کاویانی عزیز که جایش خالی است و به ما این امکان را میداد که هر هفته وارد ماجراهای جدید شویم.
بیرنگ در بخشی از این گفتوگو، همکاریاش با فردوس کاویانی و خسرو شکیبایی را یادآور میشود و میگوید: با توجه به تجربهای که در زندگی دارم، دو شانس بزرگ داشتم؛ یکی اینکه آقای کاویانی وارد سریال «همسران» شد و هم خودش را صاحب نام کرد و هم ما را. در نوع بازی و کار، ایشان بسیار موجود خاصی بودند و هستند و من به جرأت میتوانم بگویم در شکل کار و توانایی ایشان ما مشابه نداریم و بعدش آقای خسرو شکیبایی عزیز بود که جایشان خالی است و به نظرم هیچ وقت جایگزینی برای این عزیزان نخواهیم داشت؛ چون موجوداتی بودند که میتوانستند به یک کار ارزش و اعتبار بدهند.
کارگردان «همسران» همچنین درباره دوری فردوس کاویانی از عرصه هنر به واسطه بیماریاش طی این سالها بیان میکند: نمیدانم گفتن این حرفها درست است یا نه. آقای کاویانی خیلی حساس بودند، اگر دچار این بیماریها نمیشدند جای تعجب بود. کسانی که روحشان صاف است، کودک هستند و خیلی باید پوست کلفتتر از اینها باشند.
بیژن بیرنگ در سخنان پایانیاش میگوید: برخی مریضیها برای بعضیهاست و طبیعت آدمهاست که قبول میکند که به برخی بیماریها دچار شوند به خاطر حساسیتهای شان، مهربانیهایشان، نوع نگاه خاصشان به زندگی و جامعه. دیگر هیچ نمیتوانم بگویم جز اینکه بعضی غمها قشنگ است.