نقد فصل دوم «زخم کاری»؛ سقوط آزاد یک سریال فرصتطلب

خانه سینما/ آنچه میتوان در مورد فصل دوم سریال زخم کاری گفت تنها سقوط است و سقوط است و سقوط... سریالی که فرصت طلبانه میخواست بر روی موفقیت نسبی فصل اول خود موج سواری کند و با همه معایب و نواقص در پیش تولید، از کنارهگیری بازیگری چون هانیه توسلی گرفته تا فیلمنامه دم دستی و سرهم بندی شده نامرتبط با فصل قبل سریال، باز هم به شکل عجولانه ساخته شد تا از فضای خالی ایجاد شده در شبکه نمایش خانگی نهایت بهره کشی را داشته باشد. آنچه مسلم است، هم سازندگان سریال، هم پلتفرم تولید کننده اثر، یک برند با ارزش را خیلی زود و راحت خرج سوددهی مقطعی و موج سواری کوتاه مدت کردند.
محمد حسین مهدویان را حالا با قطعیت میتوان یک استعداد از دست رفته در فضای سینمای ایران به حساب آورد. اصرار این فیلمساز بر سری دوزی های پی در پی سینمایی و تلویزیونی نشان از یک بی تدبیری و نابلدی ناباورانه میدهد. انگار فرصت طلبی که از برند زخم کاری برای تولید یک مجموعه کم هزینه ولی سودآور شده بود را مهدویان با نام خود نیز انجام داده است. اگر پیش از این و در سالهای ابتدایی فعالیت او، منتقدان جدیش بر نکته های فرامتنی چون حمایت های دولتی و اتصالش به سیستم استفاده میکردند تا توانایی ها و ظرافت های تکنیکی او را نادیده بگیرند، اما حالا در دو سه سال اخیر میتوان با دستی پر از گاف های سینمایی و تکنیکی در اصول اولیه کارگردانی یک اثر، در انتخاب بازیگر و فضاسازی و میزانسن و تدوین و ... حسابی از خجالت او درآمد. آن هم فیلمسازی که گمان میکردیم جدا از محتوای آثارش، یک تکنسین کاربلد سینماست... اصرار چند ساله او به چنین سقوطی، امیدواری را برای بازگشت فیلمساز مستعد چند سال پیش تقریباً به صفر رسانده است.
سریال زخم کاری؛ بازگشت به قدری گاف فیلمنامه ای، بازی ضعیف، تدوین و چیدمان داستانی مبتدیانه و موسیقی بد و گوش خراش و روند تکراری و زننده ای داشت که ترجیح میدهیم وارد نقد ساختاری و با جزییات آن نشویم. معتقدیم یک سریال یا فیلم سینمایی ابتدا باید به مرتبه ای از کیفیت برسد که ارزش نقد کردن را داشته باشد. در انتها تنها برای وقت خودمان که ملزم بودیم سریال را تا انتها ببینیم تا ابراز نظر منصفانه ای داشته باشیم و برای مخاطبانی که در هر قسمت هزینه و وقت خود را به بهانه تماشای اثری مطلوب، حداقل در سطح فصل اول تلف کردند متاسفیم.