نماد آخرین خبر

گریه‌ های بی‌ امان یک دختر در جلسه مشاوره

منبع
خراسان
بروزرسانی
گریه‌ های بی‌ امان یک دختر در جلسه مشاوره

خراسان/ دختر جوان، دختر خوب و محبوب فاميل، عزيز دردانه پدر و مادر، فردي که همه دوستش دارند و مرکز توجه و عشق و احترام است، با علايم افسردگي و اضطراب شديد آمده بود براي درمان. تمام زمان جلسه مشاوره گريه کرد، پدر و مادر شوکه شده بودند و در بهت و حيرت به دختر محجوب و هميشه راضي و موفق خود نگاه مي‌کردند.
 
مادر مي‌گفت که همه فاميل حسرت اين دختر را مي‌خورند، تا حالا حتي يک مسئله کوچک هم با او نداشتيم، هرچه گفتيم به جز چشم نشنيديم، از بچگي همين‌طور بوده. درسش عالي، رفتارش عالي، اخلاقش عالي.
پدر تاييد مي‌کرد که عوض اين همه خوبي‌هايش، من هم هرچه خواسته بهش دادم و هميشه همه جا تعريفش را مي‌کنيم. همه تعريفش را مي‌کنند. وقتي گفت مياد پيش روان شناس، باورمان نشد، آخر خانم دکتر، شما به ما بگوييد که مشکلش چيست؟
و دختر در تمام اين مدت، ساکت و بي‌صدا گريه مي‌کرد. خانواده‌اي هميشه آرام و بي‌جار و جنجال حالا انگار يک شبه توفان به زندگي‌شان زده بود. يادم آمد جلسه قبل دختر گفته بود هميشه همه مرا دوست داشتند، پدر و مادر، معلم‌ها، همکلاسي‌ها، تو دانشگاه، تو خوابگاه همه هوايم را داشتند و دارند، همه دوستم دارند. اما ناراحتم، غمگينم، از هيچي راضي نيستم. احساس مي‌کنم خودم نيستم، هميشه هرچه  را بقيه گفتند قبول کردم، تنهايي از پس هيچ کاري برنمي‌آيم، حتي يک تصميم کوچک هم نمي‌توانم بگيرم.
همه دختر جوان را دوست داشتند اما هيچ‌فردي حتي خود دختر، حواسش نبود که براي به دست آوردن اين همه توجه و محبت و پذيرش و تاييد، چه چيزهايي را از دست داده بود: حق انتخاب و هويت مستقل. حالا تمام اين نيازهاي سرکوب شده به صورت اضطراب، بي‌قراري و افسردگي خودش را نشان داده بود. شخصيتي با ويژگي‌هاي وابستگي و انفعال و ايثارگري که از بچگي ياد گرفته براي دوست داشتني بودن بايد هميشه خوب و حرف گوش‌کن بود و هيچ‌گاه نظر خود را بيان نکرد. اين رفتار در کودکي کارآمد بوده و باعث به دست آوردن توجه و تشويق شده اما حالا در بزرگ سالي ساير نيازهاي سرکوب شده به رقابت برخاسته‌اند و درون دختر جوان جنگي است بين دوست‌داشتني بودن توسط ديگران و خود بودن و دوست‌داشتني بودن توسط خود.

خيلي طول کشيد تا دختر ياد گرفت همه ما حق داريم با پدر و مادر مخالفت مودبانه کنيم و حتي گاهي از دست آن‌ها عصباني باشيم(البته با رعايت   احترام) اما بپذيريم که آن‌ها هم مثل هر آدمي اشتباهاتي مي‌کنند و اين ما هستيم که يک جايي در زندگي بايد تصميم بگيريم خود را از زنجير اشتباهات ديگران، خشم سرکوب شده و به دست آوردن رضايتشان به هر قيمتي، رها کنيم. اين شروع رشد يک «بزرگ سال سالم» در ماست.
نويسنده : دکتر پرستو اميري | متخصص روان شناسي سلامت

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره