بزارین یه خاطره ی کوتاه از نارنگی خوردنم براتون بگم،مامانم ت
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از العجل🌻یامولانایاصاحب🌻الزمان بزارین یه خاطره ی کوتاه از نارنگی خوردنم براتون بگم،مامانم تعریف میکرد تازه شروع کرده بودم چهار دست و پا راه رفتن،بعد یخچال های قدیم یه پدال پایین یخچال داشته که درب یخچال باز میشده ،یه روز مامانم دیده من نیستم،نگران شده اومده دیده من چهار دست و پا رفتم پدال یخچال و زدم درب یخچال و باز کردم و از توی جامیوهای یخچال نارنگی برداشتم و دارم میخورم🥰😁مامانم میگه از بس نارنگی دوست داشتی روزی چند تا میخوردی،الانم عاشق نارنگی ام مثل بچگیام 🤗شما هم مثل من نارنگی میدوسین ؟!😍 "مخاطبان گرامي آخرين خبر؛ براي ارسال تصاوير؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آيکون دوربين در بالاي صفحه را انتخاب نموده و تصوير خود را ارسال فرماييد."