در آن وقتی
که زخمی در دل آید
ب جز لطف خدایم مرهمی نیست.
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از _shina_
من اگر خدا بودم غروبها با بندههای غمگینم مینشستم لب ایوان و چای مینوشیدم و به حرفهای دلشان گوش میدادم و میزدم روی شانههاشان و میگفتم:غصه نخور آدم حسابی! یا درست میشود یا خودم برایت درستش میکنم. .
من اگر خدا بودم، آخر هفتهها میرفتم تمام آدمهای تنها و غمگین و آسیبدیده را به آغوش میکشیدم و از آرامش و امنیت خودم به قلبشان تزریق میکردم. .
من اگر خدا بودم، آدمهایی که سهم هم نبودند را از حافظهی هم پاک میکردم. .
من اگر خدا بودم هرگز آدمها را به حال خودشان رها نمیکردم، هـــرگـــز. . "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."