مردی ازدواج مجدد میکنه زنش متوجه میشه به رو خودش نمیاره
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از xxxxxxxxxxxxx
شرایط زندگیش هر روز بهترمیشد و شانزده سال باخوشی در کنار شوهرش مثل ملکه زندگی کرد شوهرش فوت کرد همه خانواده تویه مراسم جمع شدن که موضوع ازدواج مجدد به زنش بگن زن خیلی عادی و بیخیال نگاه میکرد تا پدرشوهرش گفت دخترم میخوام یه چیزی بگم خواهش میکنم منطقی باش زن گفت میخواید درباره زن دوم شوهرم حرف بزنی پدرشوهرش گفت مگه تو میدونستی زن گفت بله، اعتنا نکردم بیخیال شدم چون اگه میخواستم دعوا راه بندازم شبهامون و خرجی خونه ام تقسیم میشد و تا ازم ناراحت میشد میرفت برای زن دومش، و زندگیمون جهنم میشد "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."