چه ساده به هم ریختی روان مرا بریده قصه ی دوری امان مرا
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از Maryam777777
قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا
گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرت دستان تو، جهان مرا
سریع پیر شدم آنچنان که آینه نیز
شکسته در دل خود صورت جوان مرا
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا
نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا
چه روزگار غریبیست بعد رفتن تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا
تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا
تو نیم دیگر من نیستی تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."