عکاس خونه/ ارسالی از dalan_behsht
در این شعر، شاعر با حسرت و اندوه از درد اسیر بودن و ناپدید شدن محبوبش سخن میگوید. او از غم و ناراحتی ناشی از جدایی و فراموشی میگوید و به این نکته اشاره میکند که اگر روزی صبرش به پایان برسد و از دردش خبر بگیرد، چه عواقبی خواهد داشت. همچنین، او از رقیبانش شاد است که از عشق او فاصله گرفتهاند، هرچند خود را با احساساتی شدید و دردناکی در این جدایی مواجه میکند. در نهایت، او به یاد مجنون و فرهاد، دو معشوقه معروف، اشاره میکند و حسرت و غم ناشی از نبودنها را ابراز میکند. "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."