نماد آخرین خبر

خانه ی پدری....!

منبع
عکاس خونه
بروزرسانی
خانه ی پدری....!
عکاس خونه/ ارسالی از mahtab__banoo هنوز خیلی جوان بودم،هنوز با چالش های کوچیک‌و بزرگ و دشوار زندگیم مواجه نشده بودم.یه روز صبح از خواب بیدار شدم.آفتاب نیمه جون زمستون به همین کمرنگی و بی جونی افتاده بود توی پنجدری.مادرمو صدا کردم،ولی پاسخی دریافت نکردم.دلشوره ی عجیبی سراسر وجودمو فرا گرفت.سردم بود ولی از شدت ترس و تنهایی بدون بالاپوش گرم رفتم توی حیاط،مادرم رو دیدم که دارن به شمعدونی های کنار حوض آب میدن سراسیمگی رو توی تمام تنم‌ احساس کردن.گفتن بانو،از این به بعد تو باید حواست به شمعدونی ها باشه.بغلش کردم وعطر تنش رو هورت کشیدم.
"مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."