عکاس خونه/ ارسالی از faribaj5454
من فڪر میڪنم خداوند قبل از خلقت زنها
دستهایش را با بهار نارنج شسته
بعد تمام گلهاے بهشت را بوییده؛
نشسته خوش آبوهواترین نقطهے آسمان
و در حالے ڪه دمنوش مهتاب و انجیر مینوشیده و به الزام وجود عشق
و وجود یک نگهبان تمام وقت براے آن؛
و به سفیر زیبایے تمام بهشت در زمین
و نیاز تمام غنچههاے روییده و نروئیده و آدمهاے به دنیا آمده و نیامده به معجزهاے بهنام مادر خواهر دختر؛ فڪر میڪرده
طرح وجود "زن" به دلش افتاده
بعد در حالے ڪه دستهایش بوے بهار نارنج میداده و نفسش بوے مهتاب و انجیر میداده ز "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."