عکاس خونه/ ارسالی از Atyeh_khanom
تابستون ۹۸ اینجا تو عکاسخونه دیگه به نفس های آخرش رسیده بودو مونده بود خاطرات خوبی که باهم ساخته بودیم خاطرات جمعی که با دخترا ساخته بودیمو شیطنت کرده بودیم و کلی باهم خوشگذرونده بودیم دیگه وقتی شهریور شروع میشد بچه ها پراکنده شدن مدرسه ای ها آمده برای مدرسه بقیه هم خسته از فعالیت بودن دست به خداحافظی میزدن ، اما به اینجای داستان که میرسیدیم دیگه سخت میشد برام همش اینو باخودم میگفتم ما کلی باهم خاطره ساختیم رفتن چه معنی میده:( اینجا بود که بعد از رفتن هر کیی از بچه ها من انگار سوگوار میشدم.... "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."