یه شماره ناشناس زنگ زد.
.منتظرنشدمن بگم الو صدایی لرزون،
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از zibaiii
خسته، با یه التماس فروخورده گفت:
«سعید؟ من دارم میمیرم… میشه دوسم داشته باشی؟»
خشکم زد.
نفسم بند اومد. نه از ترس… از سنگینی اون جمله.
فکر کردم چقدر سخت بوده گفتنش.
و حالا، اشتباه گرفته. یعنی باید دوباره از اول تکرارش کنه. "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."