عکاس خونه/ ارسالی از ___maheila___
نیومدی..دیر شد..پیر شد..دلی که یک شنبه نمک گیر شد..
رفتوم لب دریا..به گمونوم دلش پر بود ..خو هر چی مو داد میزدوم او بیشتر گر میگرفت..نمیدونوم ..چی شد که همچی کوبوند تو صورتوم سوخت ..دریا رو میگوم.....مث او روزی که همه چیو فهمیدوم...که کاش نمیفهمیدوم..ها..خو راست میگن.بی خبری خوش خبری ..مو که میدونوم..آخرش با دریا آشتی میکونوم..و بجای تکیه به صخره سنگ دل..لب ساحل ...دل به موجاش میسپاروم
او خودش بلده چطو ای بی منزل سر درگم به ساحلت برسونه.. "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."