عکاس خونه/ ارسالی از del_por_dard
از کوچشون گذشتم نگاهم به پنجره اتاقش افتاد روشن بود چراغش رفته بود کنار گوشه پردش معلوم بود سایش تو کتاب بود سرش یه فنجون کنارش...یکم ایستادم آهی کشیدم و گذشتم به خونه برگشتم تو دفتر خاطراتم یه جمله نوشتم، خوش باشی رفیق روزای گذشتم☺️😌👌☺️😌👌 "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."