عکاس خونه/ ارسالی از __Mozhgan_
از خودم خسته ام واز همه بیزار ،عزیز..🍃
همه ی حنجره ها لاف محبت زده اند ..🍃
گشتم و نیست کسی یار وفادار ،عزیز...🍃
دردم این است تفاوت نکند نوش ونیش..🍃
بس محبت شده با منت بسیار ،عزیز..🍃
گله ها دارم از این بخت سزاوار نبود ..🍃
از گلستان جهان سهم دلم خار ،عزیز..🍃
سینه ام بشکافید پر از حرفم و درد..🍃
چه کنم نیست محرم اسرار ،عزیز..🍃
هرکسی آمده بر زخم دلم زخم زده ..🍃
زخم بسیار ،ولی نیست پرستار ،عزیز..🍃
هر طرف مینگرم لشکر غم حمله ور است.🍃.
روز روشن شده در نظرم تیره وتار ،عزیز..✨️🍃
"مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."