خانه ی مهتاب بانو و حوالیِ شب مرگی هاش....🌙🌠

عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از mahtab__banoo
خودش روجمع وجورکرد،اشکای لبِ مشکش روباسرآستینش پاک کردوُرفت توی مطبخِ وفادارش!مطبخی که موقعِ پخت وپزموسیقی های دلخواهشو پلی میکردهرازگاهی حرکات موزون ونهایت بغضی که هنگام شستن ظرفهاش گلوش رومیفشرد!اونجادیگه جاش بودکه بجای چمدان های سوغاتِ حاج خانوم باخودِمعبودش درددل کنه وازش گِله کنه وباهاش دعوا کنه ونهایت کارشون به قهربکشه!گریه هاوگلایه هاش که تموم شدن رفت سرسجاده ای که هنگام پهن کردن وگشودنش عطرخوشِ تیروز کلّ جایگاه نمازش روپُرمیکرد.حالا دیگه وقتِ منت کشی وآشتی بایارِغارِ وفادارش بود!!✔️
"مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."