آنکه دوستش داشتم.....
مسافری بود
همیشه در دستهایش چمدانی و
در جیب هایش بلیطی برای نماندن بود
اما از لب هایش حرفی از رفتن نمیریخت
آنکه دوستش داشتم.....
شبی
تمامی زیباییش را در کوله باری ریخت
و در پی یافتن آنچه خود هم نمی دانست
ذره ذره زیباییش را
در آغوش دیگران جای گذاشت
و به باد سپرد عطر نرگسی دستانش را
آنکه دوستش داشتم.....
از ابتدا برای رفتن آمده بود
و برای ماندنش
به همراه من
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از sh1234sh
آنکه دوستش داشتم.....
مسافری بود
همیشه در دستهایش چمدانی و
در جیب هایش بلیطی برای نماندن بود
اما از لب هایش حرفی از رفتن نمیریخت
آنکه دوستش داشتم.....
شبی
تمامی زیباییش را در کوله باری ریخت
و در پی یافتن آنچه خود هم نمی دانست
ذره ذره زیباییش را
در آغوش دیگران جای گذاشت
و به باد سپرد عطر نرگسی دستانش را
آنکه دوستش داشتم.....
از ابتدا برای رفتن آمده بود
و برای ماندنش
به همراه من
"مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."