پازل قصه شب ۹ - داستان دنبالهدارِ «مرد جوجهفروش» 🎙📖✨️
عکاس خونه
بروزرسانی
عکاس خونه/ ارسالی از 🅼︎-🄿🅄🅉🅉🄻🄴🅂
جوجهفروش لباسو پوشید و دنبال دختره راه افتاد؛ همینجور رفتن تا رسیدن به بازار. جلوی مغازه زرگری دختره باز یادآوری کرد که: «یادت نره، هرچی ازت پرسیدم فقط میگی "آره"»! اونم جواب داد: «آره»!! القصه، رفتن تو مغازه و دختره به فروشنده گفت: «آقا ما یهمقدار طلاجات لازم داریم». طلافروشه هم که سر و وضع شیک اونارو دید گفت: «خانم، مغازه متعلق به شماس، بنده در خدمتم»... "مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."