حجاب برتر/
همفر، جاسوس انگليسي در خاطرات خود مي نويسد: بايد زنان مسلمان را فريب داد و از زير چادر و عبا بيرون کشيد با اين بيان که حجاب يک عادت است، پس از آنکه زنان را از چادر و قبا بيرون آورديم، بايد جوانان را تحريک کنيم که دنبال آنها بيفتند تا در ميان مسلمانان فساد رواج يابد و براي پيش برد اين نقشه لازم است که زنان غير مسلمان را از حجاب بيرون بياوريم تا زنان مسلمان از آنها ياد بگيرند.
چادر از جمله سنت ها و پوشش هاي مسلمانان تونس، ليبي، مراکش و الجزاير در آفريقا مي باشد. به ويژه در الجزاير چادر نقش تعيين کننده و تاريخي در مقابله با اشغالگران داشته است. فرانتس فانون در کتابش مي نويسد:
اشغالگران درصدد بودند تا اصالت ملت الجزاير را نابود کنند و در اين راه بيشترين توجه خود را به چادر معطوف داشتند چون آن را امري بسيار تاثيرگذار در اصالت زنان اين کشور مي دانستند.
فانون اظهار مي دارد: استعمارگران معتقد بودند که تعداد انجمن هاي تعاون و کمک را براي مقابله با فرهنگ زنان الجزايري مرتباً بايد افزايش دهيم، و اين انجمن ها بايد در بين زنان تبليغات کنند که وضع شما باعث ننگ زن الجزايري است و در اين مرحله مددکاران اجتماعي مانند سگهاي شکاري در محله هاي عرب فعاليت کنند.
ابتداء بايد محلات مسکوني زنان مسکين و گرسنه هدف اين اقدامات قرار گيرد با هر کيلو آرد که تقسيم مي شود، تحقير زنان نسبت به چادر سرکردن و در پرده نشستن انجام پذيرد.
بعد از تحقير از زنان دعوت مي شود تا نقش مهم و اساسي را به عهده گيرند. در اين مرحله بايد آنها را ملزم کرد تا به نقش تابعيت و فرمانبري که قرن ها نسبت به مردان داشته اند پشت پا بزنند. دستگاه استعماري فرانسه براي مبارزه با چادر مبالغ هنگفتي را اختصاص داد چون به تشخيص آن ها زن محور اصلي مبارزات بود. از ديدگاه فانون استعمارگران مي دانستند که زن الجزايري استوار است و تا وقتي که زن هواي دل خود را تغييرندهد عوض نخواهد شد.
وي مي نويسد: مردان الجزايري به نوبه خود در مورد چادر سرکردن همسران شان هدف انتقادهاي دوستان اروپايي و يا مورد طعن کار فرمايان اروپايي قرار مي گيرند. به عنوان مثال به او مي گويند: زن تکه چادري است، چرا نمي خواهي مثل اروپايي ها زندگي کني؟ چرا زنت را به مسابقه ها و کافه ها نمي بري؟
استعمارگران معتقد بودند که زن الجزايري سد محکم و دژ عظيمي در برابر نفوذ غربي هاست. هر چادري که دور انداخته مي شود، افق جديدي که تا آن هنگام براي استعمارگر ممنوع بوده، در برابر او مي گشايد و بدن زن الجزايري که عريان شده است تماماً به او نشان داده مي شود. پس از ديدن هر چهره بي حجابي، اميد حمله ور شدن استعمارگران ده برابر مي گردد.
هر بار که يک زن الجزايري کشف حجاب مي کند با اين عمل خويش در واقع وجود جامعه الجزاير را با سيستم دفاعي سست بنياد و باز متلاشي به استعمارگر اعلام مي دارد.
هر چادري که مي افتد، هر چهره که به بدن جسور و نا آرام استعمارگر عرضه مي گردد به اين معنا است که او انکار وجود خويشتن را آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب استعمارگر پذيرفته است.
با هر چادري که رها مي شود گويي جامعه الجزاير خويشتن را به مکتب ارباب تسليم کرده و تصميم مي گيرد تحت رهبري و انقياد استعمارگر، عادات و رسوم خويش را تغيير دهد.