مهرخانه/ نويسنده وبلاگ تنهايي هاي هميشه نوشت:
دختري که مادر داره، دختري که هنوز سايه مادرش سفت و قرص بالاي سرشه، بايد بلد باشه بهش طوري محبت کنه که لوس و تصنعي نباشه، بايد بلد باشه طوري ازش مشورت بگيره که او حس کنه طرف صحبت مهمي واقع شده، بايد بلد باشه طوري به حرف ها و تجربه هاش استناد کنه و بين حرف زدن با فاميل و آشنا از مادر نقل قول کنه که او احساس با ارزشي کنه و به خودش مغرور شه.
آدم ها، اگر مادر و همسر باشند، کمتر از احساس منفي زندگي مزخرفي که دارند حرف مي زنند. آنها غر نمي زنند و چيزي نمي خواهند. آنها فقط بلدند تشکر کنند.
احساس آدم ها را تصور کن...
تصور کن، مادر ديپلمه (يا زير ديپلم) خانه داري باشي با همسر تحصيل کرده اي که تو خودت شرايط پيشرفت تحصيلي و شغليش را جور کرده اي، با دختر فوق ليسانس درآمد بگيري با کلي تجربه و روابط اجتماعي که تو خودت راه صعودش را هموار کرده اي...