در دام مثلث خطرناک والدگری نیفتید!
تبیان/ اختلال اضطراب جدایی، اختلالی است که بین کودکان تقریبا شایع است و به خصوص در زمان مدرسه رفتن کودک خود را نشان میدهد. بسیاری از والدین از این موضوع نالان هستند که کودکشان به خصوص اگر در سالهای اول دبستان باشد، به سختی از آنها جدا میشود و تمایلی به مدرسه رفتن نشان نمیدهد و درکل رغبتی به جدایی از آنها ندارد. این موضوع میتواند زندگی را به کام کل خانواده تلخ کند و برایشان عذابآور بشود. اما تا چه حد با مثلثسازی آشنا هستید؟ و چقدر آگاهید که این ماجرا می تواند در اضطراب کودک تاثیر بسزایی داشته باشد؟ اصلا مثلثسازی یعنی چه و چطور میتوان از آن جلوگیری کرد؟
مثلث مادر، کودک، پدر
به شکل مثلث فکر کنید، مثلث را از هر طرف ببینید دو راس با هم در ارتباطند و یک راس دورتر از آنها قرار دارد. این دقیقا تعریف مثلث سازی در خانواده نیز هست، دو نفر(یکی از والدین و کودک) با هم در ارتباط چسبندهای قرار دارند و دیگر والد دورتر از آنهاست. این اتفاق در اکثر اوقات توسط مادر و کودک میافتد. یعنی مادر با کودکش وارد رابطهای بیش از حد نزدیک میشود و پدر دورتر میفتد، اما بالعکس این وضعیت هم اتفاق میافتد. عمدتا مادرها بعد از زایمان به خصوص زایمان اول دچار افسردگی موقتی میشوند و گاهی ممکن است بیش از حد لازم کودک را نزدیک خود نگه دارند و بیشتر از آنچه که باید به او وابسته شوند. در این حین ممکن است مرد از دوری زن برنجد و خود نیز دورتر شود و این چرخه آسیبزا باعث گسلی بین زن و مرد و حتی مرد با کودک شود و با هر اتفاق، این گسل، شکست بیشتری پیدا کند.
چگونه این مثلث باعث اضطراب کودک میشود
کودکی که در همچین مثلثی رشد کند، تقریبا شبیه به کودکان تک والد بزرگ میشود و این آسیبهای عمیقی را به بار میآورد. از آن طرف رابطهاش با همان والدی که با او ارتباط عمیقی هم دارد، رابطه سالمی نیست و دلبستگی زیادی نسبت به او دارد. این وضعیت باعث میشود شرایط ناامنی برای کودک شکل بگیرد و جدایی و دوریاش از خانه و خانواده به خصوص از والدی که به او وابسته است، بسیار دشوار باشد. چون دلبستگی ناایمنی دارد. بنابراین این رابطه خطرناک و اضطراب جدایی و همینطور مدرسه هراسی مثل دومینویی میماند که برای کودکی که در این شرایط زندگی می کند، رخ میدهد.
مثلث چرخان
به صورت کلی صفآرایی والدین مقابل هم، فضای خانواده را پر تنش میکند و از دلایلی که وضعیت مثلث سازی هم بسیار خطرناک محسوب میشود نیز همین است که این فضای پر هیاهو و پر آشوب و گاهی حتی سرد و بی احساس باعث اختلالات اضطرابی در کودک شود. حال گاهی وضعیتی داریم که والدها جایشان را به هم میدهند و هر بار یکی از والدین در رابطه چسبنده با کودک قرار میگیرند و آن دیگری خود را در حاشیه میراند. در صورتی که تربیتی صحیح و کامل است که هر دو والد به صورت موثری در آن نقش داشته باشند. نکته مهم بعدی این است که کودک هیچ گاه به الگوی واحد درستی برای پیروی کردن در خانه نمیرسد. چون ممکن است وقتی مادرش به او نزدیک است از او بخواهد ساعت نه شب بخوابد و تلویزیون تماشا نکند ولی وقتی با پدرش است تا هر زمانی که بخواهد می تواند کارتون تماشا کند و ساعت خواب معینی ندارد. این هرج و مرج ها و حتی دعوای والدین سر این تعارضات، خود می تواند یکی از دلایل اصلی اضطراب کودک باشد.
چطور در تله این مثلث برمودا نیفتیم؟
بعضی از موقعیتها در زندگی مشترک به تبع باعث بروز بحران میشوند. اما این ما هستیم که باید مهارت مدیریت بحرانها را بیاموزیم و کاری کنیم که از این موانع با موفقیت عبور کنیم نه اینکه این تعارضات حل نشده را سالها با خودمان بکشانیم و دچار هزار و یک مشکل بعدی بشویم. یکی از این بحرانها همین گذار زوجها به مرحله والدینی است. در این بحران خیلی مهم است که ما وظایف خودمان را در نقش والد به خوبی بدانیم و به آن عمل کنیم. اگر جایی شریکمان کم میآورد به جای اینکه ما هم پا پس بکشیم کمک کنیم که دوباره سرپا شود یا بحرانهای دیگری که در زندگی اتفاق میافتد. اگر این گرهها را تلاش نکنیم با دست و دندان همان موقع باز کنیم. تبدیل به گرههای کور کهنه و نخ نمایی میشوند که باز کردنش تقریبا محال است و همین گرههای کور مسبب بروز این مثلثات میشود که در مرحله بعد باعث اضطراب در فرزند می شود.
نویسنده: ریحانه اوسطی