چالش هفتگی/ خاطره بگیم؛ تاحالا تو بچگی گم شدین؟
آخرین خبر/ گم شدن تو بچگی میتونه خیلی ترسناک و دلهره آور باشه ولی گاهی این مسئله با اتفاق های خنده دار و بامزه ای همراه میشه.
اگر خاطره بامزه ای از گم شدن و پیدا شدن تون در بچگی دارید برای ما بگید.
در ادامه چند مورد از خاطره های بامزه مخاطبان را برای شما آورده ایم.
کاربر1: بچه بودم گم شدم؛ بردنم کلانتری. بعد داییم اومد اونجا منو دید، ازم پرسیدن این آقا رو میشناسی؟ گفتم نه! داییم رو هم نگه داشتن !
کاربر2: بچهتر که بودیم داداشم توی شیراز گم شد وقتی پیداش کردیم پلیسها براش یه عالمه خوراکی و بادکنک گرفته بودن. اونم با لپهای پر از چاقاله بادوم داشت با یک دست فرمون ماشین پلیس رو میچرخوند تا ما رو پیدا کنه و با اون یکی خوراکی هاشون رو گرفته بود.
کاربر3: خواهرم ۴ سالش بود تو پارک گمش کردیم. تو بلندگو مشخصاتش رو گفتن که بریم بگیریمش، حالا این دفعه کابین پلیس رو پیدا نمیکردیم. اینقدر طولش دادیم پلیس دوباره اومد تو بلندگو گفت والدین بچه به مشخصات فلان فلان زودتر بیاین این بچه کلهمونو خورد!
کاربر 4: داداش من وقتی بچه بود یک بار گم شد. پیداش کرده بودن ازش پرسیده بودن که شماره باباتو بلدی؟ گفته بود آره بزن رو شماره گیری سریع 2 رو بگیر.
کاربر 5: من بچه بودم گم شده بودم بعد تازه شعر اسمت چیه؟ تربچه،فامیلت چیه؟ پیازچه، رو یاد گرفته بودم .منو برده بودن کلانتری، پلیسه ازم می پرسید اسمت چیه بچه جان می گفتم:تربچه. فامیلت چیه:پیازچه. بچه جان خونه ات کجاست؟می گفتم: تو باغچه!