سلبریتیها چطور سر از دنیا و سبک زندگی ما درآوردند؟
تبیان/ در دنیا فقط یک چیز بدتر از آن است که دربارهات حرف بزنند، آن هم اینکه دربارهات حرف نزنند! این جمله را اسکار وایلد شاعر و داستاننویس ایرلندی در رمان «تصویر دوریانگری» نوشت. نمیدانم شما هم به این فکر کردهاید یانه که اساسا چرا باید سلبریتی داشته باشیم و این شهرت به چه کار بشر میآید؟ و اصلا چه چیزهایی باعث باب شدن سلبریتی و شهرت در جامعه شد؟
تئودور آدورنو و دانیل بورستین، منتقدان فرهنگی میانهٔ قرن بیستم، عقیده داشتند ستارهها را رسانه بر مردم بیفکر تحمیل کرده است. بعدتر و در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، اندیشمندانی از قبیل جکی استیسی و هنری جنکینز مردم را مسئول دانستند که ستارهها را میسازند یا نابود میکنند. هر یک از این دیدگاهها قدرت را به فقط یکی از اجزای معادله نسبت میدهند: رسانه، مردم یا ستارهها. ولی عمرا اگر یکی از این سه گانه را حذف کنیم و سلبریتی بتواند قد بکشد.
البته در جایی میخواندم بعضی محققان جامعهشناسی چند عامل را درباره پا گرفتن فرهنگ شهرت نام برده بودند:
۱- افول دین در جامعه: بعضی از پژوهشگران معتقدند که در قرنهای ۱۷ و ۱۸. میلادی با وقتی جامعه درباری رو به سرازیری رفت و سقوط نظام پادشاهی فرانسه، عصر جدیدی بهنام روشنگری آغاز شد که مفاهیمش آغازگر نظام سکولاری و افول مذهب بود. از این نظر بعدها با ورود قاره اروپا به دوره انقلاب صنعتی، انسانمحوری به بالاترین درجه خود رسید.
۲- رسانهای شدن: بهگفته جامعهشناسان، ما از سال ۲۰۰۶ با پیدایش شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و بعد توییتر، یوتیوب و... شاهد بمباران اطلاعات هستیم. از طرفی این پدیده باعث نمایش و بالا بردن جایگاه سلبریتیها شد.
۳- کالاییسازی: در سال ۱۹۹۷ سلبریتیها نشانگر قدرت بالای نظام سرمایهداری در کالاییسازی زندگی اجتماعی تعریف شدند چون سلبریتیسم پیامد تفکر فردگرایی در فرهنگ غربی بود. به گفته یک جامعه شناس در سال2001 فرهنگ سلبریتی، بخشی از نظام سرمایهداری را بهمنظور بازتولید کالاها، افزایش میل در مصرفکنندگان و انباشت سرمایه تشکیل میدهد؛ بنابراین افراد مشهور با جای دادن خودشان در تبلیغات کالاها علاوه بر معرفی کردن خودشان بهعنوان یک شیء، میل به خرید را در مصرفکنندگان افزایش میدادند.
۴- نابرابری اقتصادی: گامسون جامعه شناس معتقد بود در جوامعی با شکافهای اقتصادی بالا، فرهنگ سلبرتی توهم سریع پولدار شدن را به افراد میدهد. این تفکر توهمزا در سال ۲۰۱۱ با رؤیای آمریکایی گره خورد و اینطور عنوان میشد که با مشهور شدن، شما در اندک زمانی میتوانید به ثروت، قدرت و منزلت اجتماعی برسید.
۵- رشد فردگرایی: بدون اینکه جمعهای سنتی ازبین برود نمیشد فرهنگ سلبرتی اتفاق بیافتد. فردگرایی به معنای یک فرآیند اجتماعی اول از غرب آغاز شد و سپس در تاریخنگاری اروپایی اهمیت یافت. درینز، جامعهشناس معتقد است که با ظهور نئولیبرالیسم در دهه ۱۹۸۰ و با ترویج اندیشه خودپسندی، تفکر فردگرایی تقویت شد و تمام پیوندهای اجتماعی از هم گسیخت. این پارهشدن روابط بعدها افراد را مستعد پذیرش اسطورههای جدید رسانهای یعنی سلبریتیها کرد. پس در سال۱۹۸۰ با نظاممند شدن موضوع سلبریتی برای جامعهشناسی، محققان تعاریف متعددی از آن ارائه کردند که تمام آنان یک کلیدواژه مشترک داشت. این کلیدواژه همان انسانمحوری یا خودمحوری بود که با ظهور فرهنگ سرمایهداری تبدیل به نمایش انسان و صفات خودش شد تا بهقول گابلر، جامعهشناس، زندگی او برای مردم سرگرمکننده باشد.
فرهنگ سلبریتی چیزی نیست جز همین هایوهوی؛ نمایشی که عدهٔ زیادی در نگارشش دخیلند ولی مهار کاملش در اختیار هیچ کس نیست. اگر از پایان قصه مطمئن بودیم، شاید علاقهمان از دست میرفت. اگر در عاقبت کار نقشی نداشتیم، شاید کمتر توجه نشان میدادیم. نتیجهٔ اخلاقی داستان این است که فرهنگ سلبریتی تماماً خوب یا تماماً بد نیست. اما اگر فرهنگ سلبریتی را دوست ندارید، اینترنت را سرزنش نکنید. همه را سرزنش کنید.
سلبریتیها چه تاثیری بر نوجوانان دارند؟
چند سال پیش که محمدصلاح بازیکن تیم باشگاه لیورپول و کاپیتان تیم ملی مصر اصطلاحا شده بود ماشین گل زنی این تیم و حسابی افتاده بود سر زبانها خیلی از طرفداران لیورپول با بنرهای ما مسلمان میشویم و جملاتی با این مضمون به ورزشگاه میآمدند آن هم به خاطر صلاح. حتی مسلمان شدن بعضی از طرفداران هم خبرساز شد.
سال 2001 آنجلینا جولی سفیرحسن نیت سازمان ملل شد و از سال 2006 به همراه همسرش برد پیت، بنیاد جولی پیت رو برای کارهای داوطلبانه تاسیس کرد.جولی با به فرزندی گرفتن بچههایی از کامبوج، اتیوپی و ویتنام خودش را در رسانهها سر زبانها انداخت. او باعث شد قبول فرزند از آفریقا در ایالات متحده پیشرفت چشمگیری پیدا کند. تا جایی که سازمان فرزندخواندگی آمریکا اعلام کرد بعد از این کار با رگباری از تلفنهای پدر و مادرهایی که میخواستند بدانند چطور میشود فرزندی را از اتیوپی پذیرفت مواجه شدند. همه اینها نمونهای از تاثیراتی است که یک سلبریتی میتواند بر جامعه بگذارد. برخی از سلبریتی ها تأثیر مثبتی بر جوانان دارند، در حالی که برخی دیگر آرمان های غیرواقعی و دست نیافتنی زیبایی را به تصویر می کشند. همچنین افراد مشهوری وجود دارند که با پستهای رسانههای اجتماعی، اشعار آهنگ یا موزیک ویدیوهای خود، مصرف مواد را عادی میکنند، حتی آن را تحسین میکنند.
تحقیقات نشان می دهد که تصویر بدن نوجوان توسط عوامل زیادی شکل می گیرد. اینها شامل دوستان و خانواده، محل زندگی نوجوان و پیشینه فرهنگی آنها می شود. با این حال، تصاویر افراد مشهور تأثیر عمیقی بر تصویر بدن نوجوانان دارد.
نظرسنجی YouGov نشان داد که اکثر آمریکاییها فکر میکنند که رسانهها تأثیر منفی بر تصویر بدن زنان دارند. 76 درصد از بزرگسالان موافق هستند که رسانه ها تصویر بدنی دست نیافتنی را برای زنان ترویج می کنند. علاوه بر این، بیش از نیمی از افراد مورد بررسی معتقدند که این استانداردهای بدن دست نیافتنی برای مردان نیز وجود دارد. حتی شواهد نشان داده در نوجوانان هم باعث اختلال در خوردن غذا میشود و شما حسابش را بکنید که حالا بحث تاثیرپذیری از سلبریتیها حتی ناخوداگاه به فضای مجازی و اینفلوئنسرها هم کشیده شدهاست.
قهرمانگرایی و انجام کارهای خیرخواهانه اثر مثبت و از آثار منفی دیگر سلبریتی بر جامعه و نوجوان فردگرایی، مصرفگرایی و تغییر ارزشها و باورهای دینی است.
نتیجهگیری
فرهنگ سلبریتی یعنی رابطه بین رسانه، مردم و ستاره ها و سلبریتیها. در پایان مقالهای که شارون مارکوس 11 ژوئن2019 در وب سایت ایان منتشر کردهاست آمده: «همۀ ما، حتی آنهایی که سلبریتیها را نادیده میگیرند، بخشی از قصهای هستیم که میتوانیم بر بروندادش مؤثر باشیم. سلبریتیها نه بازیچهاند و نه خدا. اعضای جامعه نه مصرفکنندگانی منفعلاند و نه خالقانی با قدرت مطلق. آنها با خودشان بحث میکنند و تصمیم شخصی هر فردی برای تعامل با یا چشمپوشی از سلبریتیها در ایجاد و نابودی ستارهها نقش دارد. روزنامهنگاران اخبار سلبریتیها را پوشش میدهند تا توجه جامعه را جلب کنند. دستهای از آنها سلبریتیها را نقد میکنند و دستهٔ دیگر خوراک سلبریتیها را فراهم میکنند.»