نفر اول معماری آسیا در کاشان
خراسان/گفتوگو با «شیما شایگان» بانوی معمار ایرانی که توانست نشان طلای «جایزه معماری قارهای آسیا» در بخش مرمت و احیا را به خاطر بازسازی یک خانه تاریخی در کاشان از آن خود کند
نویسنده: مجید حسین زاده | روزنامهنگار
«جایزه معماری قارهای آسیا ۲A» تلاشی برای شناسایی و قدردانی از معمارانی است که در ایجاد و طراحی ساختمانها و شهرهای آسیا که از مکانهای فرهنگی و جغرافیایی ویژه آنها سرچشمه میگیرند و دارای ویژگیهای منتسب به آن هستند، مشارکت داشتهاند. امسال رتبه نخست و نشان طلا در بخش مرمت و احیای «جایزه معماری قارهای آسیا ۲A» به شیما شایگان، هنرمند طراح و معمار ایرانی اهدا شد. داوران این دوره جایزه آسیایی که در دبی امارات برگزار شد، نشان طلا در بخش مرمت و احیا را به «شایگان» برای طراحی و اجرای خانه «رزاس» در شهر کاشان اعطا کردند. این دوره جایزه با موضوع «معماری زمینهمحور نوآورانه در قارهها» بود که بر معماری با زمینهسازی نوآورانه و متناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی تمرکز دارد. به بهانه کسب این افتخارآفرینی، در پرونده امروز زندگیسلام با این بانوی معمار و هنرمند درباره چالش های مرمت یک خانه تاریخی در کاشان، مدت زمان این پروژه، جایزهای که برنده شده و... گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
اینجا یک خانه قاجاری ۲۵۰ ساله بود
این معمار در ابتدای صحبتهایش درباره این پروژه میگوید: «برای توضیح اولیه درباره مرمت این خانه تاریخی باید بگویم که استاد سیداکبر حلی از پیشکسوتان مرمتکار کاشان که در این شهر خیلی معروف هستند و در مرمت بیش از ۲۵۰ خانه تا امروز مشارکت داشتند، در این طرح هم به ما کمک زیادی کردند. کارفرمای ما هم در این پروژه بسیار آدم روشنفکر و اهل همکاری بودند. آنها خیلی پذیرای طراحهای پیشنهادی ما بودند چیزی که الان متاسفانه خیلی آدمها با آن مقابله میکنند چون میگویند ما خودمان بلدیم که طراحی کنیم؛ اما طراحبودن به صورت تخصصی خیلی با تصورات آنها متفاوت است. درباره این پروژه که جایزه معماری قارهای آسیا را هم برد، باید بگویم یک ساختمان قاجاری ۲۵۰ ساله است که تقریبا در آستانه تخریب بود».
مرمت آن تقریبا ۳ سال طول کشید
«شایگان» درباره وضعیت این خانه قبل از مرمت و احیای آن میگوید: «تقریبا میشود گفت در حال تخریب بود. بیشتر سقفهایش ریخته بود و وضعیت خطرناکی داشت. تا اینکه یک زوج این خانه را خریدند و تصمیم به مرمت آن گرفتند. سپس از ما برای طراحیاش کمک خواستند. درباره مدت زمانی که این مرمت زمان برد اگر بخواهیم همهاش را سر جمع کنیم، تقریبا ۲ سال ولی کل پروسهاش از اول تا آخر نزدیک به ۳ سال طول کشید. بهخاطر این که باید اول بنا حفظ میشد یعنی از تخریبشدن بیشتر جلوگیری میکردیم و بعداً میرفتیم سراغ مرمت».
حفظ معماری سنتی-ایرانی خانه برایمان مهم بود
این معمار توانمند درباره ملاحظاتی که برای مرمت این خانه مورد توجه قرار داده، میگوید: «وقتی نوبت مرمت شد، هدفمان این بود که خانه به شکل اولیهاش برگردد؛ یعنی همه آن قسمتهایی که معماریاش پهلوی بود، پهلوی مرمت شد، آن قسمتهایی که قاجاری بود، قاجاری مرمت شد و... . در ادامه رفتیم سراغ طراحی داخلیاش که در آن هم خیلی سعی کردیم از همان عناصر معماری سنتی ایرانی که داریم، استفاده کنیم اما مقدار کمی آن را تغییر دادیم تا بویی از معماری معاصر هم در آن باشد؛ چون بالاخره آدمهایی که الان دارند از این جا استفاده میکنند آدمهای دوره معاصرند؛ ولی از هیچ مصالحی که در واقع مخالف این قضیه باشد، استفاده نکردیم. یعنی مثلا ما اگر دیواری خشتی بوده، به همان شکل مرمتش کردیم. اگر چوب مثلا در سقفها به عنوان تیر به کار برده میشده، از همان وسایل استفاده کردیم و حتی از گچ و خاک به همان نسبتی که قدیمها استفاده می شده، بهره بردیم».
حمام را هم به شکل قدیم مرمت کردیم
او درباره یکی از خاصترین بخشهای این خانه برای مرمت میگوید: «در مرمت بخش داخلی خانه، حمام آن را هم مانند حمامهای قدیمی بازسازی کردیم. در واقع از همان نوری که در حمامهای قدیمی داشتیم که از سقف نورگیری میشد، استفاده کردیم. همچنین در بالای حمام یک نیم کره شیشهای گذاشتیم که وقتی نور وارد آن جا میشود، کف حمام یک ردی شبیه موج آب میاندازد. در این حمام مرمتشده وقتی که شما در فضای نیم دایره ایستاده اید و مشغول دوش گرفتن هستید، در بالای سرتان آسمان آبی کاشان را میبینید که معمولا بدون آلودگی است. این اتفاق، حمامکردن را خیلی لذتبخش میکند».
فواره شیشهای هم کار جدیدی است
«شایگان» درباره حوض این خانه که چشمنواز طراحی شده است، میگوید: «این خانه دو تا آبشار دارد که از بالا به وسط یک جوی میریزد. سپس از آن جا وارد یک حوض میشود که فواره آن شیشهای است و یک کار جدید محسوب می شود. همچنین خود حوض سفیدرنگ است که تا حالا در کاشان در هیچ خانه سنتی از این سنگ برای حوض استفاده نشده است. حوض هم حالت لبریز دارد؛ یعنی در شب احساس میکنید یک آینه گذاشته شده روی آن و همه چیز انعکاس پیدا میکند. یک نکته جالب دیگر پلههای فلزی این خانه است که به سمت بام میرود. این پلهها چون قبلاً تخریب شده بود و معلوم نبود که ارتباط اهالی با پشتبام به چه صورت بود، ما برای این که به مخاطبمان بگوییم که در واقع این پلهها به بنا اضافه شده و اصلاً نمیدانیم که در واقع پله قبلی به چه صورت بوده، آن را به شکل مدرن اجرا کردیم».
رزاس یک آجر لعابدار در زمان هخامنشیان بوده است
او درباره اسم خاص این خانه یعنی «رزاس» میگوید: «رزاس یک آجر لعابدار بوده در زمان هخامنشیان. در واقع یک پترن یا الگویی روی پای یکی از تندیسهای آن دوره بوده که شبیه یک گل شش پر است. پنجرههای این خانه به این صورت طراحی شده که یک سمت گل وقتی پنجره بسته میشود، تکمیل میشود. وقتی هم پنجره باز است، نصف گل یک سمت و نصف دیگرش آن سمت قرار گرفته است. در بادگیر این خانه هم ما در واقع از الگوی همین گل استفاده کردیم. در ضمن، این بادگیر کاملاً قابل استفاده است یعنی فقط تزیینی نیست».
سقف را شبیه دوکهای شعربافی طراحی کردیم
«این خانه در محلهای قرار گرفته که قرار است به زودی ثبت ملی شود». این معمار ایرانی با این مقدمه میگوید: «در این محله، کارگاههای شعربافی قدیم کاشان قرار گرفته است. شَعربافی یکی از صنایع دستی ایران است. به موی انسان یا حیوان «شَعر» گفته میشود و در اصطلاح بافندگی، شَعر نوعی پارچه است که با مو یا ابریشم و با دستگاه بافندگی چهاروردی بافته میشود. بنابراین چون پارچههای شعربافی را در این محله میبافتند، ما از دوک که در شعربافی استفاده میشده الهام گرفتیم و سقف جدیدی را با ترکیب قوسها طراحی کردیم که خیلی فضا را دلباز و زیباتر کرد. همچنین از کاربندیها استفاده کردیم، کاربندیهای قدیمی ولی شلوغشان نکردیم چون خانه ساده بود و ما سعی کردیم همان سادگی را حفظ کنیم. همچنین در این خانه بیشتر چیزها یعنی تقریباً میشود گفت همه چیزها دستساز است. مثلا تمام سفالهایی که به کار برده شده، همه دستساز ساخته شده است».
هر اتاق این خانه یک شگفتی دارد
برنده «جایزه معماری قارهای آسیا ۲A» درباره اتاقهای این خانه میگوید: «هر اتاق این خانه یک نکته شگفتانگیز دارد. مثلا هر اتاق یک تم رنگی دارد و طراحیاش متفاوت است. مثلا در یکی از سقفها، یکسری نورهای ریزی کار شده که شبیه ستاره است. انگار شب که شما مثلاً میخوابید، آنها بالای سرتان مثل ستارهها به شما میتابد. خیلی از این نکتههای کوچک در معماری این خانه هست. حتی مثلاً ما تمام کفسازی با آجرها را طراحی کردیم و دانه دانه بریدیم، اندازه کردیم و جای دادیم تا به معماری پایبند باشیم. درباره ورودی خانه، شبیه کوچه باغهای کاشان طراحیاش کردیم که کوچههای باریکی دارد، یک سابات بالایش دارد ولی با قراردادن دو آینه روبهروی هم باعث شدیم که یک گشایشی در فضا به وجود بیاید. پذیرش هم یک اتاق کوچکی بود که هیچ جذابیت خاصی نداشت. ما با استفاده از آجرها و ریتم آنها که بینشان کاشیهای آبی رنگ خیلی زیبایی کار شده، حس و حال فضا را تغییر دادیم. در فضای لابیاش یک آینه کاری بزرگ به ارتفاع دو متر و خردهای دارد که تمامش را خودم آینهکاری کردم. درباره نردهها هم باید بگویم برای اولین بار است که به این شکل طراحی شده است. تا حالا نردهها به این شکل نبوده یعنی جای دیگری نمونهاش دیده نشده. رویشان سفالهایی طراحی کردیم که انگار مانند دانههای تسبیح به همدیگر وصل شده است».
اردیبهشت امسال هم جایزه معماری ایران را بردم
او دانشآموخته رشته معماری در مقطع کارشناسیارشد از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و اردیبهشت ۱۴۰۳ هم در شانزدهمین جایزه معماری ایران، موفق به کسب رتبه اول حفاظت و احیا از سوی مجله معماری ساختمان شده است. خودش در این باره میگوید: «در ایران هر ساله چند مجله معماری هستند که سردمدار برگزاری چنین مسابقاتیاند. یکی از آنها مجله معماری ساختمان است که در اردیبهشت ماه این مسابقه را برگزار کرد و من در بخش مرمت اول شدم. مسابقه آسیا هم که ۲۶ نوامبر در دبی و بین کشورهای آسیایی برگزار شد و در بخشهای مختلف مثلاً بخش معماری مسکونی، معماری تجاری و ... بود. من در بخش مرمت بین کشورهای مختلف آسیا، نفر اول شدم».
حافظه زیبای شهرها
چرا مرمت و بهرهبرداری از خانههای تاریخی بهعنوان هتل بوتیک و... خدمت به هویت شهری است؟
سید مصطفی صابری | روزنامهنگار
خانههای تاریخی از یزد و اصفهان، تا شیراز و مشهد، هر کدام قصههای زیادی دارند؛ معدودی از آنها این فرصت را دارند که مرمت شوند و به شکل تازهای مورد بهرهبرداری قرار گیرند. خانههایی که حافظه زیبای شهرها هستند و اگر مهجور باقی بمانند، هیچ کس خبری از آنها نمیگیرد. همین حالا در شیراز بخشی از بافت تاریخی درگیر چالشهای جدی است؛ در مشهد برخی از خانههای تاریخی چنان مهجورند که انگار اگر خوب به ملودی که از آنها برمیخیزد گوش دهیم چیزی جز حزن نمیشنویم. خانههایی که در گوشه و کنار کشور چه از جانب مردم، چه از طرف مسئولان نادیده گرفته شدند؛ نهایت اتفاق آن بوده که ثبت ملی شده باشند و یک نفر هم در ورودی خانه حاضر باشد تا از بازدیدکنندگان هزینهای برای بلیت بگیرد. بماند که بسیاری از خانهها حتی در همین اندازه هم توجهی جلب نکردند. خانههای تاریخی گذرگاه هستند؛ مثل یک ماشین زمان که ما را به دل هنر، معماری و زندگی مردمانی در سالهای نه چندان دور میبرند. حالا اگر خانه مرمت نشده باشد؛ رفت و آمدی نباشد و توجهی دریافت نکند بعید نیست بیماریاش هم به چشم نیاید، آسیبهایش را هیچ کس نفهمد و ناغافل با یک آسیب بزرگ از پای دربیاید. اما وقتی مرمت شود، زیبا و استوار، مردم را در عصر نماهای رومی زشت و بیهویت، در روزگار سنگها و آجرسفالها و نور مخفیهای بیریخت، به فستیوالی از هنر، رنگ و اصالت میبرد و بیدلیل نیست که میگویند دنیا اصالت را میستاید. موضوعی که در همین افتخارآفرینی بانوی معمار کشورمان جلوهگری میکند. عنوانی که حاصل تلاش ایشان، دغدغههایی که باعث دعوت به همکاری او شده و از همه مهمتر اصالت معماری ماست. اصالتی که چشمها را خیره میکند. این عنوان و توجه جهانی به مرمت خانهای تاریخی در کاشان ضرورت توجه بیشتر به بناهای تاریخی در گوشه و کنار کشور را بیشتر میکند. خانههایی که حکم حافظه شهرها را دارند و بدون آنها شهر انگار آلزایمر دارد. چهبسا خانههای تاریخی که میتوانند بهانه جذب گردشگر باشند؛ گردشگری که از آن خانههای زیبا و قدیمی رنگ میپذیرد؛ گردشگری که کاشیهای زیبا، شیشههای رنگی و سقفهای بلند معماری ما تحسینش را به همراه خواهد داشت و البته تاملشرا. تامل به اینکه چه شد از ریشههایمان جدا شدیم؟