زنم همیشه قهر است، طلاق میگیرم

اعتماد/صادق و همسرش تصمیم به طلاق گرفتهاند. آنها بعد از ۸ سال زندگی مشترک برای جدایی اقدام کردهاند. صادق میگوید نمیتواند زندگی مشترک را تحمل کند، چون همسرش رفتار درستی با او ندارد.
*چه مدتی است با همسرت زندگی میکنی؟
من و سپیده 8 سال زیر یک سقف زندگی کردیم البته بیشترش را سپیده قهر کرده بود.
*چرا قهر کرده بود؟
او همیشه قهر میکرد. سر کوچکترین مسایل بهانه میگرفت و قهر میکرد و به خانه پدرش میرفت. وقتی پدرش فوت کرد به خانه خواهرش میرفت گاهی میشد 2 ماه به خانه نمیآمد.
*چطور آشتی میکردید؟
من به خاطر بچهها میرفتم و او را میآوردم. مدتی خوب بود و دوباره قهر میکرد.
*بیشتر اختلافتان برای چه بود؟
او همیشه پول بیشتری از من میخواست. میگفت باید بیشتر کار کنی و بیشتر پول دربیاوری. او به من به چشم پول نگاه میکند. اگر چیزی که میخواهد نداشته باشم، قهر میکند و میرود؟
*چرا این بار تصمیم به طلاق گرفتی؟
خسته شدهام. دیگر تحملش را ندارم. خانه را به جای مهریه به او میدهم و بچهها را با خودم میبرم و طلاقش میدهم. ما سر این موضوع توافق کردیم.
*قبول کرده بچهها با تو باشند؟
بله.
*چطور میخواهی آنها را بزرگ کنی؟
من یک خواهر دارم که شوهرش فوت کرده و خودش یک دختر همسن پسران من دارد. خواهرم قبول کرد بچهها را تر و خشک و بزرگ کند. من هم کار میکنم.
*خرجی خواهرت را هم میدهی؟
نه. من فقط خرجی بچههای خودم را میدهم. خواهرم خودش کار میکند و درآمد دارد. او به من لطف کرده قبول میکند که از بچهها مراقبت کند. من خودم هم با خواهرم زندگی میکنم.
*همسرت چه برنامهای دارد؟
او دیگر به من مربوط نیست. قبلا میگفت به خارج میرود اما دیگر خودش میداند. دیگر برایم اهمیت ندارد او چطور زندگی میکند.