نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
دخترونه زنونه

لذت آنی، فروپاشی تدریجی

منبع
خراسان
بروزرسانی
لذت آنی، فروپاشی تدریجی

خراسان/ برخی از روان‌شناسان زرد اینستاگرامی به زوج‌های جوان توصیه می‌کنند برای ایجاد هیجان در رابطه‌شان محتواهای سیاه و مبتذل را تماشا کنند؛ غافل از این‌که پیامد بلندمدت چنین انتخابی برای فرد، خانواده و جامعه بسیار ناگوار است 

در سال‌های اخیر، موجی از توصیه‌های سطحی در فضای مجازی به چشم می‌خورد؛ روان‌شناسان زرد اینستاگرامی که بدون تخصص لازم، نسخه‌هایی برای بهبود ابعاد مختلف رابطه زناشویی می‌پیچند و یکی از رایج‌ترین این توصیه‌ها بحث عجیب تماشای «فیلم‌های غیراخلاقی» برای افزایش هیجان رابطه زوج‌هاست. آن‌ها چنین رفتاری را نه تنها بی‌ضرر، بلکه مفید می‌دانند؛ غافل از آن‌که با اتکا به یافته‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌توان گفت پشت تماشای این محتواهای مبتذل، چرخه‌ای پنهان از پیامدهای تلخ برای فرد و خانواده مثل اعتیاد روانی و فرسودگی عاطفی نهفته است. در ظاهر، ویدئوی سیاه قرار است هیجان عشق را زنده کند، اما در واقعیت، آرام‌آرام نظام لذت در مغز را به خطا می‌اندازد؛ لذتی که نه به عشق، که به رفتاری گذرا وابسته است. این پرونده قرار است به این سوال پاسخ دهد که آیا تماشای محتوای مبتذل، در بلند مدت میان دو انسان رابطه‌ای گرم و واقعی می‌سازد یا زنجیره‌ای از پیامدهای منفی را در پی خواهد داشت؟ 
 
بلعیدن شدن مغز و اراده  
تماشای مکرر ویدئوهای سیاه تنها رفتاری سرگرم‌کننده نیست، بلکه به‌تدریج مسیرهای عصبی مغز را تغییر می‌دهد. علوم اعصاب نشان می‌دهد که مغز در برابر این محرک‌های پرتحریک درست همان‌گونه واکنش نشان می‌دهد که در برابر مواد اعتیادآور، یعنی مرکز پاداش در ناحیه‌ مزولیمبیک فعال می‌شود و دوپامین به‌صورت ناگهانی آزاد می‌شود. این جهش دوپامینی حس لذت آنی می‌آفریند، اما چون بر پایه محرک خارجی شکل گرفته، پایداری ندارد و فرد را به تکرار آن کار وادار می‌کند. در این مسیر به مرور، مغز نسبت به محرک‌های طبیعی بی‌حساس می‌شود؛ اتفاقات واقعی دیگر توان ایجاد هیجان یا رضایت ندارند. همین چرخه افزایش آستانه تحریک، سبب شکل‌گیری اعتیاد پنهان می‌شود؛ اعتیادی که از بیرون دیده نمی‌شود اما در درون، میل و اراده را فرسوده می‌کند. در نتیجه احساس پوچی، اضطراب و افسردگی جای نشاط پایدار را می‌گیرد، و ذهن برای گریز از این خلأ، دوباره به همان محرک بازمی‌گردد؛ چرخه‌ای بسته که پایانش فرسودگی روانی است، نه رضایت بلند مدت. 


فروپاشی رابطه با انتظارهای غیرواقعی 
تأثیر ویدئوهای سیاه در مرز خانه، از مغز فراتر می‌رود و مستقیماً پیوندهای زناشویی را هدف قرار می‌دهد. مطالعات متعددی در دهه‌ اخیر، نشان داده‌اند که استفاده‌ مکرر از این محتواها رابطه‌ اعتماد را در ازدواج کاهش می‌دهد و میل به پنهان‌کاری و دروغ‌گویی درباره‌ مصرف این تصاویر را بالا می‌برد. نتیجه، شکل‌گیری نوعی بی‌اعتمادی خاموش و فاصله‌ عاطفی است که حتی در روابط ظاهراً سالم هم رخنه می‌کند. پژوهش دیگری در مجله‌ علمی Behavioral Addictions  بیان می‌کند که تماشای طولانی‌مدت فیلم‌های مبتذل، ترجیح مغز را از صمیمیت انسانی به محرک تصویری تغییر می‌دهد؛ فرد ناخودآگاه شریک زندگی خود را با الگوهای اغراق‌شده و مصنوعی مقایسه می‌کند. این فرایند، میل به رابطه‌ واقعی را کاهش می دهد و در زنان ایجاد حس طرد، ناکافی‌بودن و اضطراب جسمی می‌کند. در چنین بستر روانی زن و مرد هر دو در کنار هم هستند اما در دو دنیای متفاوت زیست می‌کنند؛ چون مدام درگیر تصویرسازی‌های ذهنی و مقایسه‌های اشتباهی هستند که فیلم‌های مبتذل در ذهن‌شان ایجاد کرده است. کم کم صمیمیت جای خود را به رابطه‌ای مکانیکی می‌دهد و تماس فیزیکی دیگر معنای پیوند ندارد. در نهایت، ازدواجی می‌ماند که در ظاهر پابرجاست، اما روح رابطه در آن مرده است. 

جامعه در عصر نگاه جنسی‌شده
در دنیای امروز، ویدئوهای سیاه دیگر تنها ابزار لذت نیستند؛ آن‌ها به زبان غالبی بدل شده‌اند که بدن و میل را به تصویر مصرفی تقلیل می‌دهد. در این زبان، بدن از شأن انسانی خود جدا می‌شود تا به ابژه‌ای برای نگاه تبدیل شود؛ چیزی شبیه یک کالا. عادی سازی چنین شکلی از شیء ‌انگاری بدن، نه فقط در محصولات پورنوگرافی بلکه در تبلیغات، کلیپ‌های شبکه‌های اجتماعی و حتی برخی فیلم‌های جریان اصلی نفوذ کرده است. حاصل این فرایند، بازتعریف آرام و خزنده‌ نقش‌های جنسیتی است: مرد در جایگاه تماشاگر مسلط می‌نشیند و زن به سطح نمایشی از میل تنزل می‌یابد. این ساختار دیداری مفهومِ رضایت، عشق و بدن را هم به نوعی دگرگون می‌کند. رضایت به رفتار مکانیکی فروکاسته می‌شود، عشق در جوامع استاندارد، جایگاه و کارکرد خود را از دست می‌دهد و بدن، فقط تا زمانی ارزش دارد که در قاب دیده شود و استاندارد خاصی از جذابیت را داشته باشد. در همین زمان، برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند مصرف مکرر محتوای مبتذل با کاهش تستوسترون، رکود احساسی و افت پیوند اجتماعی در میان مردان جوان همراه است. میل، که زمانی نیرو محرکه‌ رابطه بود، به واکنش شرطی در برابر تحریکات دیداری بدل می‌شود. مردان به‌واسطه اعتیاد به تماشای ویدئوهای مبتذل جسارت و اعتماد به‌نفس خود را از دست می‌دهند؛ برخی زنان با چالش عزت نفس مواجه می‌شوند آن‌هم به‌خاطر فاصله واقعیت بدن‌شان با آن‌چه در فیلم‌ها به‌عنوان استاندارد تناسب اندام معرفی می‌شود. آدم‌ها در چنین جامعه‌ای بیش از آن‌که زندگی کنند، تماشا می‌کنند؛ میل به ازدواج به‌عنوان رابطه‌ای عمیق و بلندمدت کاهش پیدا می‌کند و چرخه‌ای از مشکلات ایجاد می‌شود. 
 
راه رهایی و بازآفرینی میل انسانی
عبور از چرخه‌ تماشای ویدئوهای سیاه، تنها با اراده‌ فردی ممکن نیست؛ چون ریشه در شبکه‌ای از مسائل دارد. نخستین گام، بازتعریف مفهوم لذت و ارتباط است. لذت در معنای انسانی‌اش نه در تحریک لحظه‌ای، یعنی لذتی که در صمیمیت، امنیت روانی و تجربه‌ حضورِ همسر شکل می‌گیرد. بازگشت به این لذتِ انسانی، نخستین قدم آزادی از میلِ مصنوعی است. که فرد را از افتادن در دام سردی رابطه و پناه بردن به توصیه‌های اشتباه نجات می‌دهد. فراتر از پیشگیری، در صورت استمرار سردی و تکرار در رابطه زناشویی، کمک گرفتن از متخصص واقعی و بهره بردن از درمان با رویکردهای شناختی رفتاری و رفتاردرمانی پذیرشی، یا زوج‌درمانی می‌توانند ساختار مغزیِ شرطی‌شده به تصویر را بازآموزی کرده و به فرد در یک سیر زمانی کمک شود تا نشانه‌های مشکل را بشناسد و جایگزین‌های واقعی و درست برای نیازش به گرمی در رابطه را بسازد. در نهایت بازآفرینی میل انسانی یعنی بازگرداندن نگاه از صفحه‌ تصویر به چهره‌ انسان؛ جایی که لذت دوباره معنا پیدا می‌کند و رابطه، جان می‌گیرد.
نویسنده: سید مصطفی صابری  |  روزنامه‌نگار

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره