اتهام نارضایتی همیشگی زنان از زندگی

خراسان/ ویدئویی در شبکههای اجتماعی پربازدید شده که مدعی است زنها هیچگاه توانایی خوشحال بودن ندارند؛ چرا این باور نادرست است؟
گاهی در گفتوگوهای روزمره جملههایی میشنویم مثل: «زنها هیچوقت راضی نیستند»، «همیشه دنبال تغییرند» و ... . به تازگی هم ویدئویی در فضای مجازی پربازدید شده که در آن میگوید: «زنها توانایی خوشحال بودن ندارند. چون اونهایی که موی فر دارند، اتوی مو میخرند. اونهایی که موی صاف دارند، فر کننده مو میخرند. اونایی که موی تیره دارند، بلوند میکنند و اونایی که بلوند، رنگ تیره. تو هیچوقت نمیتوانی آن ها را خوشحال ببینی». این نگاه سطحی و کلینگر، معمولاً از تجربههای شخصی یا کلیشههای فرهنگی شکل گرفته است اما آیا واقعاً زنان کمتر از مردان توانایی شاد بودن دارند؟
چرا کلیشه «زنها راضی نیستند» خطرناک است؟
این نگاه تبعیضآمیز دو آسیب مهم ایجاد میکند: ۱- مسئولیت نارضایتی را از فرهنگ و جامعه میگیرد و بر دوش زنان میاندازد. به جای این که درباره فشارهای اجتماعی، نابرابریها و انتظارات غیرواقعی حرف بزنیم، انگشت اتهام را به سوی زنان میگیریم. ۲- زنان را از بیان نیازها و خواستههایشان خجالتزده میکند. بسیاری از زنان یاد میگیرند خواستههایشان را پنهان کنند تا «طلبکار» یا «ناسپاس» دیده نشوند.
دلایل رابطه پیچیده زنان با رضایتمندی
زنان در بسیاری فرهنگها، از جمله جامعه ما، با فشارها و انتظاراتی روبهرو هستند که رابطه آن ها با رضایتمندی را پیچیدهتر میکند.
۱- فشارهای زیبایی| مثالی که معمولاً به آن اشاره میشود «موهای فر را صاف میکنند و صافها را فر»، نماد مهمی از فشارهای زیبایی است. زنان از کودکی در معرض پیامهایی قرار میگیرند که ارزش آن ها را تا حد زیادی با ظاهرشان گره میزند. این پیامهای بیرونی باعث میشود زنان بیشتر از مردان درگیر مقایسه اجتماعی، استانداردهای غیرواقعی زیبایی و تلاش برای «بهتر دیده شدن» باشند. این رفتارها نه از ناتوانی در شاد بودن، بلکه از یادگیری اجتماعی سرچشمه میگیرد: وقتی جامعه از تو میخواهد همیشه «بهتر» باشی، ظاهر خود را «بهروز» نگه داری و مطابق الگوهای زیبایی حرکت کنی، طبیعی است که گاهی احساس ناکافی بودن داشته باشی. این احساس ناکافی بودن بهجای نقص فردی، یک آسیب فرهنگی است.
۲- سوگیری منفی و بار ذهنی زنان| مطالعات روانشناسی شناختی نشان میدهد زنان بیش از مردان بار ذهنی و مسئولیتهای نامرئی زندگی را به دوش میکشند؛ از برنامهریزیهای خانوادگی و عاطفی گرفته تا مراقبت از دیگران. این بار ذهنی، همراه با مسئولیتهای متعدد اجتماعی و شغلی، باعث میشود زنان همواره در حالت «ارزیابی» و «جست وجوی بهتر بودن» قرار بگیرند. این فرایند در ظاهر شبیه نارضایتی است اما در واقع تلاش برای کنترل شرایط و ایجاد تعادل است.
۳- نقش هورمونها| تغییرات هورمونی در چرخه ماهانه، بارداری، پس از زایمان یا یائسگی میتواند بر تنظیم هیجان تأثیر بگذارد؛ اما این به معنای ناتوانی در تجربه شادی نیست. تغییرات هورمونی تنها شدت هیجانها را بالا یا پایین میبرد، نه این که توانایی شادی را از بین ببرد.
۴- تربیت عاطفی| زنان از کودکی آموزش میبینند به احساسات توجه کنند، دربارهشان حرف بزنند و آن ها را تحلیل کنند. این خودآگاهی هیجانی گاهی باعث میشود نارضایتی بیشتر به چشم بیاید؛ چون زنان احساسات ناخوشایند را پنهان نمیکنند و بیشتر دربارهشان حرف میزنند. برخلاف تصور عموم، این نشانه سلامت روان است، نه ناتوانی در شادی.
انتظارات جامعه واقعبینانه نیست
در نهایت این که زنان نه تنها توانایی شاد بودن دارند، بلکه ظرفیت هیجانی آن ها حتی بیشتر از مردان است. اگر زنها گاهی «راضی به نظر نمیرسند»، علتش این نیست که شادی را بلد نیستند، بلکه از آن ها انتظار میرود همیشه در چندین نقش بدرخشند. نارضایتی زنان یک پیام است: «انتظارات جامعه واقعبینانه نیست». به جای بازتولید کلیشهها، باید از خود بپرسیم، چگونه میتوانیم شرایطی ایجاد کنیم که زنان بتوانند بدون مقایسه، ارزیابی مداوم و فشارهای فرهنگی، خود واقعیشان باشند. وقتی جامعه سالمتر شود، شادی زنان هم آشکارتر میشود چون توانایی آن را همیشه داشتهاند.
نویسنده: زهرا موید | دانشجوی دکتری مشاوره


















