سيب سبز/ اگر نگاهي به تاريخ بيندازيم مي بينيم معيارهاي زيبايي چه در ايران و چه در بقيه نقاط دنيا در گذر زمان تغييرات بسيار زيادي کرده است و در اين مطلب ميخواهيم اين معيارها که بعضي از آنها امروز عجيب به نظر ميرسند را به طور خلاصه با هم مرور کنيم.
دوران باستان
آنطور که از نقاشيها و نقوش سنگي بهجا مانده از دوران مختلف ايران باستان مشخص است در آن دوره داشتن چشمهاي تيره و موهاي تابدار مشکي اصل اساسي زيبايي محسوب ميشد. در بعضي منابع گفته شده که داشتن موهاي صاف نوعي نشان شلختگي و بيتوجهي به ظاهر محسوب ميشد.
اگر دقت کنيد تمام نقوش سنگي و نقاشيهاي آن زمان نشان ميدهند که سربازان هخامنشي و مردم عادي داراي موها و ريش و سبيل مجعد بودهاند. ابروان پيوسته و پر همچنين پوست سفيد و روشن معيارهاي زيبايي زنان ايراني محسوب ميشدند. داشتن بدن توپر و قوي نيز جزو مزيتهاي زنان زيبا به حساب ميآمد.
دوران سامانيان، غزنويان و سلجوقيان
ايرانيها در اين سالها کساني که چشمهاي بادامي تيره، پوستي روشن و موهايي تابدار و بلند داشتند را زيبا خطاب ميکردند. زنان در اين دوران اندامي چاقتر و توپر داشتند.
دوران سلطنت اعراب
در اين دوران معيارهاي زيبايي تغيير چنداني نکرد و تقريبا همانهايي که در دوران باستان مزيت محسوب ميشد به همان ترتيب حفظ شد. اگرچه ظاهر مو و ريش و سبيل مردان از آن حالت پرپشت و مجعد درآمد.
دوران ايلخانيان و تيموريان
در اين سالها نيز تغييرات اساسي در معيارهاي زيبايي ايجاد نشد و همان چشمان بادامي، ابروان پرپشت، موهاي مجعد و بلند و پوستي روشن مزيت محسوب ميشد.
دوران صفويه، افشاريه و زنديه
ابروان پر و کماني معيار اصلي زيبايي در اين سه دوره بود. داشتن پوست صاف و روشن، بدن توپر و موهاي پر، مجعد و بلند مزيت بود.
دوران قاجار
در اين دوران معيارهايي مانند پوست سفيد، چشمان بادامي تيره و موهاي بلند از گذشته حفظ شده ولي لپهاي گلگون و ابروان پيوسته دوباره باب شدند. اما شاهکار اين دوران داشتن سبيل است. شايد فکر کنيد چون مردان قجري آن سبيلهاي پرپشت و از بنا گوش در رفته را داشتند، زنان قجري هم بايد سبيل داشته باشند اما واقعيت چيز ديگري است.
در دوره قاجار اين باور عمومي وجود داشت که زنان با سبيلهاي پر فرزندان پسر سالم به دنيا ميآورند. اگرچه توپر بودن از دوران باستان معيار زيبايي بود اما در دوران قاجار اين معيار به کاملا چاق بودن تغيير کرد. دليل اصلي اين مسئله کاملا مرتبط با وضعيت اقتصادي مملکت در آن دوران و دورههاي قبل است.
دوران معاصر
معيارهاي زيبايي در دوران معاصر بهخصوص در 20 سال گذشته دستخوش تغييرات بسياري شد. يکي از مهمترين آنها توجه بيش از حد به شکل و ظاهر بيني است. شايد بتوان ادعا کرد که بيني قلمي، سربالا و عروسکي معيار اول زيبايي در ايران محسوب ميشود در حالي که تقريبا در هيچ دوره تاريخي شکل بيني اهميت چنداني نداشته است. تغيير بنيادي ديگر باب شدن پوست تيره و برنزه است. با وجود اينکه پوست تيره و برنزه حتي تا اوايل دهه 1370 خيلي طرفدار نداشت اما الان معيار مهمي بهحساب ميآيد.
داشتن اندام قلمي و لاغر نيز تغيير بنيادي سوم است که در هيچ دوره تاريخي ملاک زيبايي نبوده است. لب و گونههاي برجسته نيز چهارمين تغيير مهم در معيارهاي زيبايي محسوب ميشود که در هيچ دوره تاريخي مورد توجه نبودهاند. رنگ چشم نيز در سالهاي اخير بسيار اهميت پيدا کرده که آن هم با استفاده از لنزهاي رنگي يا حتي عمل جراحي تغيير رنگ عنبيه در سالهاي اخير پررنگتر شده است. کمکم معيارهاي ديگري مانند فک مثلثي، چال گونه، نگين دندان و در اين اواخر نگين چشم به اين فهرست اضافه شدهاند تا زنان امروز کوچکترين شباهتي به اجدادشان نداشته باشند.
معيارهاي زيبايي در جهانمصر دوران باستان
در مصر باستان معيارهايي مانند صورت کاملا کشيده، چشمان تيره و کشيده معيار اصلي زيبايي بودند. موها نيز نقش مهمي داشتند. حتما با مدل موي مصري آشنا هستيد، اين مدل طوري طراحي شده که چهره را مانند يک پرده در بر بگيرد و باعث نمايان شدن بيشتر اجزاي صورت شود. زيورآلات زيادي که روي موها نصب ميشدند نيز بسيار مهم بودند.
يونان و روم باستان
يونانيها روي زيبايي بسيار حساس بودند و آن را با معادلات پيچيده رياضي محاسبه ميکردند و فرمولهاي خاص خود را داشتند. چشمان بزرگ، دهان کوچک، مدل بيني که اکنون با نام بيني کلاسيک يوناني شناخته ميشود و پيشاني بلند از ويژگيهاي يک چهره زيبا بود.
نکته جالب اينکه در اين دوران زنان بايد بيشتر بدني مردانه ميداشتند. موي بلوند نيز بزرگترين معيار زيبايي محسوب ميشد.
ژاپن باستان
از معيارهاي زيبايي در ژاپن باستان پوست بسيار سفيد، لب پاييني بزرگتر، صورت تاتو شده، موهاي مشکي بسيار بلند (گاهي به طول هفت متر!)، چشمان تنگ، بيني کوچک و گونههاي برجسته و حلقههاي برنزي دور گردن محسوب ميشد. البته در ژاپن باستان قدرت بيشتر از زيبايي مهم بود.
چين باستان
در چين باستان صورت گرد، پيشاني بلند، ابروان پهن و چشمان بادامي معيار اصلي زيبايي بودند. داشتن اندامي ظريف و بسيار لاغر بسيار مهم بود و از اين بابت چين در دوران باستان يک استثناست.
قرون وسطي
معيارهاي زيبايي در قرون وسطي دستخوش تغييرات اساسي و بيشتر ناديده گرفته شدند چون جو سنگين حاکم بر اين دوران اهميت چنداني براي زنان قائل نبود و آنها را بالقوه گناهکار ميدانست بنابراين زنان مجاز نبودند زيبايي خود را در جامعه نشان دهند و تنها دختران مجرد حق داشتند بدون پوشاندن موهايشان از خانه خارج شوند.
موي بلوند نيز نشانه کفر و گناه بود؛ بنابراين زنان مو بور موهايشان را به رنگ مشکي درميآوردند.
قرن 15
شايد الان خندهدار به نظر برسد اما پيشاني بسيار بلند در دوران رنسانس اصليترين معيار زيبايي و کندن موها رايجترين روش رسيدن به آن بود. پوست روشن نيز بهعنوان يکي از قديميترين نشانههاي زيبايي و پاکي اهميت خود را در اين دوران از دست داد ولي در عوض گونههاي سرخ که در قرون وسطي نشانه کفر و گناه بودند دوباره باب شدند.
موي بلوند دوباره به صدر معيارهاي زيبايي برگشت و آنقدر مهم شد که زن و مرد موهايشان را با استفاده از نوعي رنگ که از پوست پياز درست شده بود به اين رنگ درميآوردند.
قرن 16 و 17
پس از اينکه فرانسيس اول، پادشاه فرانسه بهطور اتفاقي موهايش را با مشعل سوزاند، مدل مو، ريش و سبيل کوتاه مد شد. در انگلستان نيز زنان براي شباهت پيدا کردن به ملکه اليزابت که موهايي قرمز و پوستي روشن داشت، موها و پوستشان را به اين رنگها در ميآوردند.
استفاده از کلاهگيسهاي قرمز نيز خيلي محبوب شد. براي سفيد کردن پوست نيز از سرب سفيد استفاده ميشد که مادهاي سمي و خطرناک است. گونههاي برجسته و قرمز نيز مهم بودند.
قرن 18
مو اصليترين معيار زيبايي در مردان و زنان قرن هجدهمي است. مردان ثروتمند علاوه بر آرايش کردن از کلاهگيسهاي سفيد با پشت موهايي بلند که به انتهاي آن يک پاپيون مشکي نصب شده بود، استفاده ميکردند.
زنان نيز از کلاهگيسهاي بسيار بلند و بزرگ استفاده ميکردند. روي اين کلاهگيسها زينتآلاتي مانند پر، نوارهاي رنگي، جواهرآلات و... نصب ميشدند. البته در اواخر قرن 18 در اعتراض به اين همه تشريفات بيمورد مدل موي آزاد، پف داده شده و بينظم شد و آرايش کردن مردها نيز متوقف شد.
قرن 19
در اين دوران تنها زيبايي خدادادي ملاک بود بنابراين آرايش کردن و استفاده از زيورآلات اهميت خود را از دست داد. چون آرايش کردن متعلق به قشر فرودست جامعه و کاري غيراخلاقي محسوب ميشد.
قرن 20
- در دهه 1920 بدن بسيار لاغر، موهاي کوتاه ولي مجعد معيارهاي اصلي زيبايي بودند.
- در دهه 1930 تا 1340 ميلادي موهاي بلند و اندام توپر دوباره به معيارهاي زيبايي تبديل شدند.
- در دهه 1950آرايش افراطي چشمها ملاک اصلي زيبايي بود؛
- دهه 1960 دو معيار زيبايي در صدر بود؛ قد 67/1 متر و وزن 48 کيلوگرم. اين دهه پايان اهميت زيبايي طبيعي و شروع زيبايي بهدست آمده از راه جراحيهاي زيبايي بود.
- در دهه 1970 مدل مو، بهخصوص مدل موي بلند مهمترين معيار زيبايي بود.
قرن 21
در هيچ قرني به اندازه قرن حاضر معيارهاي زيبايي متغير نبوده است. قرن 21 دوره گسترش جراحيهاي زيبايي، تناسباندام و تمايل به دستيابي به بهترين ظاهر است.
عملهايي مانند ليپوساکشن، ليپوليزر، ليفتينگ پوست صورت، گردن و بدن، جراحي زيبايي پلکها، تغيير شکل فک، تزريق بوتاکس و پروتز گونه، لب ... اين قرن را به يکي از پيچيدهترين دوران از نظر معيارهاي زيبايي تبديل کرده است.