نماد آخرین خبر

پوشش زنان در ایران باستان چگونه بود؟

منبع
شفاف
بروزرسانی
پوشش زنان در ایران باستان چگونه بود؟
شفاف/ صحبت کردن درباره پوشش زنان و نوع و شکل آن در دوره‌هاي تاريخي باستان بسيار سخت مي‌باشد و علت و چرايي آن به کمبود منابع و داده‌هاي تاريخي بر مي‌گردد. با اين حال محققان و پژوهشگران با تکيه به آثار تاريخي بر جاي مانده از دوره‌هاي هخامنشي، اشکاني و ساساني تلاش مي‌کنند به ترسيم وضعيت پوشش زنان در اين دوره‌ها بپردازند. نوشتار پيش رو تلاش مي‌کند بر اساس يافته‌هاي تاريخي و باستان‌شناسي، ترسيمي از نوع پوشش زنان در دوره باستان داشته باشد. تصورات مبتني بر زمينه‌هاي‌ نژاد‌شناسي و مردم‌شناسي محققان (که اعتقاد به مهاجرت قسمتي از اقوام شمالي «آريا‌ها» را بسوي اين فلات «سرزمين» تقويت مي‌کند)، از چگونگي پوشاک زنان و مردان در آن زمان نشانه‌هاي صريح نمي‌دهد. با اين حال بهترين منابع که در اين باره مي‌تواند ما را ياري دهند، تنديس‌هاي باقي از دوره باستان مي‌باشد. درباره جنس لباس زنان اين مجسمه‌هاي ماقبل تاريخي عيلام و نواحي پيرامون، محققان نوشته‌اند که اغلب، از پوست (پوست گوسفند، که آسان‌تر بدست مي‌آمده است) باشد، و از آن دامنهاي کوتاه و يا پيراهن‌هاي بلند تمام قد داشته‌اند. بر اساس تنديس‌هاي باقي مانده از زنان ايران باستان، از جمله نقش برجسته‌اي که از سدهٔ پنجم پيش از ميلاد در دست است، يک ملکه را در پيراهن و شلواري کامل نشان مي‌دهد. همچنين جامي نقره‌اي متعلق به پنج هزار سال پيش، از مرودشت فارس به دست آمده است که نقش زني همانند الهه‌اي بر آن حک شده است. پوشش سرش به صورت نواري گرد سرش را فرا گرفته و کلاه کوچکي بر سر دارد که مو‌هايش را از بالا به پايين پوشانده است. همه اين مجسمه‌هاي گلي و سفالي ماقبل تاريخي که به اندازه‌هاي کوچک چند سانتيمتري ساخته شده‌اند، اغلب از مقدسين يا مقدسات (بخصوص الهه مادر) مي‌باشند. که معتقدين‌شان، در هر چه کوچک‌تر ساختن آن‌ها (بطوري که بتوانند هميشه براحتي بعنوان تيمن و تبرک آن‌ها را همراه خود داشته باشند) توجه داشته‌اند. بر اساس تنديس‌هاي باقي مانده و تصوير زنان بر روي الواح باقي مانده از دوره‌هاي تاريخ باستان، پژوهشگران بر اين باورند که زن ايران باستان به حجاب و ظاهر پوشش خود اهميت مي‌داده است و اين پوشش در دوره‌هاي مختلف، نوع و شکل آن فرق مي‌کرده است. با اتکاي به تصاوير مهرهاي استوانه‌اي و تطبيق آن با نقوش برجسته تخت جمشيد، مي‌توان از لباسي خاصي براي زنان در دورهٔ «مادي» سخن گفت. بر اين اساس، از جمله لباس‌هايي که زنان مادي در اين دوره استفاده مي‌کردند، لباسي پُرچين و گشاد است که دير‌تر مورد استفاده پارسي‌ها و هخامنشي‌ها نيز قرار مي‌گيرد. يکي از نقوش بانوان منتسب به پارسي‌ها، زني را نشان مي‌دهد که پيراهني بلند و با آستين کوتاه پوشيده است، و پايين دامنش ريشه دارد، و هيئت عمومي موي سرش نظير موي سر منشيان بابلي است. شکوه و عظمت دربار ماد، پوشاک پُرچين و مجللي را که بر اثر مهارت دوزندگان با ذوق با الهام گيري از لباسهاي معمول بوجود آمده بود به جانشينان خود يعني پارسي‌ها داد. مردان پارسي، براي خاطر هيمنه‌اي که اين لباس داشت آنرا براي تشريفات و مراسم به کار مي‌بردند، ولي آيا بانوان نيز از آن مي‌پوشيدند؟ تاريخ در اين باره سکوت کرده است. با توصيفاتي که هرودوت از لباس زنان دوره پارسي مي‌کند معلوم مي‌گردد که بانوان اين دوره از نوع لباس مردان نيز استفاده مي‌کرده‌اند و اين نظر را دو نقش بسيار مهم موجود نيز تاييد مي‌کند: از «پازيريک سيبري»، فرشي از عهد هخامنشي بدست آمده و روي آن زنهايي نقش شده است که لباس پُرچين مردان ماد و پارس پوشيده‌اند و چادري کوتاه و نازک و دامن نيمگرد بر سر دارند و کفش‌هايشان نيز‌‌ همان است که مردان به پا مي‌کرده‌اند. اختلافي که در ميان لباس بانوان با مردان ديده مي‌شود فقط در تزئينات پيش سينه و شکل يقه آن‌ها است که در برخي زيگزاک است. دامني که اين بانوان استفاده مي‌کرده‌اند بر دو نوع بوده است: نوعي يکراسته چيني و ديگري دو راسته چيني. يکراسته چيني، دامني است که در جلوي بدن داراي يک راسته چين مرتب چهارتايي است و دو پهلوي پارچه دامني به دو پهلوي اين راسته چين، چين دار دوخته مي‌شود. به اين طريق دامن در پشت، داراي چين‌هاي منحني فراواني مي‌شود و شکل خاص به خود مي‌گيرد و نيز احتمال مي‌رود که در پهلوي راسته چين در قسمت بالا درزي باشد که پوشيدن دامن را تسهيل کند. دو راسته چيني، دامني است که به‌ همان شکل دامن يکراسته چيني ولي در جلوي بدن، بجاي يک راسته چين چهارلايي، دو راسته چين چهارتايي دارد، و نيز بوسيله يک پارچه با چين‌هاي افقي در وسط از هم فاصله مي‌گيرند. به دنبال استيلاي اشکانيان و سقوط دولت سلوکيان در ايران، تغييرات زيادي در سيستم سياسي، فرهنگي و اجتماعي امپراطوري اشکانيان بوجود آمد. از اين دوره تاريخي اطلاعات ما بسيار محدود مي‌باشد و علت آن برخوردي است که دولت بعدي آن يعني ساسانيان با ميراث باقي مانده از اين سلسله داشته‌. از اينرو با کشف آثار تاريخي و بدست آمدن بقاياي باقي مانده از اين دوره تاريخي، هر روز ابعاد تازه‌اي از دوره حکومت اشکانيان در اختيار محققان و پژوهشگران قرار مي‌گيرد. بانوان ايراني در دوره اشکانيان لباس پُرچين دوره پارسي‌ها و هخامنشي‌ها را دنبال نکردند؛ بلکه بر مبناي پوشاک بومي چاشني‌اي از مد روز که شايد متمايل به يونانيش بتوان دانست پوشاکي موافق ميل و ذوق خود فراهم کردن و مورد استفاده قرار دادند، مجسمه‌ها و نقوش برجسته قابل اعتنايي در دست که هر يک به نحوي پوشاک بانوان اين دوره را روشن مي‌کند. يکي از باشکوه‌ترين و ساده‌ترين پوشاک اين دوره شليته و پيراهن نيمه کوتاه است که نزديکي فراوان با پوشاک بانوان بومي و ايلي امروزي ما دارد، ولي بايد در نظر داشت که چون از همه جاي ايران حفاري لازم نشده است، مدارکي کافي در دست نيست. برمبناي مدارک بدست آمده پوشاک بانوان در آن دوره پيراهني بلند است که تا روي زمين مي‌رسيده است و نيز فراخ و پرچين و آستين‌دار و يقه راست بوده است. پيراهني ديگر داشته‌اند که روي اولي مي‌پوشيدند. قد اين يک، نسبت به اولي کوتاه و ضمنا يقه‌باز بوده است و روي اين دو پيراهن چادري سر مي‌کردند. پيراهن‌ها از پارچه‌هاي منقش تهيه مي‌شده است و کفش ساده مردان اشکاني را به پا مي‌کردند. کمربندي از نوار براي جمع کردن گشادي پيراهن مي‌بستند. پژوهشگران بطور کلي چهار نوع پيراهن را براي زنان دوره اشکاني شناسايي کرده‌اند: ۱-نوع اول، پيراهني بلند است که تا به کف زمين مي‌رسد. گشاد و با يقه راست مي‌باشد. پارچه اين پيراهن دو تکه مستطيل شکل است. ۲- نوع دوم، پيراهني است بي‌آستين و بدون سرشانه، فقط دو انتهاي بالاي پارچه بوسيله دگمه‌اي بهم وصل مي‌شوند و در اينصورت يقه پيراهن به اندازه همه پهناي پارچه، افقي باز است. حلقه آسيني‌ها از زير دگمه سرشانه باز مي‌شود. در موقع پوشيدن، دگمه بر روي شانه يا اندکي پايين‌تر قرار مي‌گيرد و جلوي پيراهن، پس از پوشاندن تا بمحاذي ناف، کشيده مي‌شود. ۳-نوع سوم پيراهن نيز اينگونه بوده که گاهي با تنگ‌تر گرفتن يقه، حلقه آستين‌ها را نيز در بالاي پارچه قرار مي‌دادند و در اينصورت، تيزي يقه جمع شده تا حد ميان سينه مي‌ايستد. ۴-نوع چهارم، پيراهني آستين دار است. اين پيراهن نيز،‌‌ همان دو تکه پارچه مستطيلي شکل و يا‌‌ همان خصوصيات است (فراخ، بلند و يقه راست). جز اينکه آستيني بلند (بيش از بلندي معمول به منظور افقي چين دار شدن با دم آستيني تنگ و چسبان دارد. با فروپاشي دولت اشکانيان و شکل گيري دولت ساساني در ايران توسط اردشير بابکان، آخرين دوره تاريخ باستان ايران قبل از ورود اسلام رقم مي‌خورد. در اين دوره که به لحاظ زماني نزديک‌ترين دوره به دوره اسلامي است، پوشاک بانوان دوره ساساني را فقط بايد از روي نقوش سنگي يا طرحهاي روي ظروف جستجو کرد؛ زيرا مورخان در اين باره ذکري نکرده‌اند. اگر هم مطالبي درباره پوشاک مردان نوشته‌اند، نيز ناروشن و بسيار مختصر مي‌باشد. ولي از رنگ پوشاک آن زمان از حمزه اصفهاني و مجمل التواريخ و القصص نوشته‌هايي است که نشان مي‌دهد در آن زمان، بغايت طرفدار رنگهاي سرخ و آبي آسماني و سبز بوده‌اند. و پوشاک‌شان، اغلب قلابدوزي شده بوده است. روي قاعده عمومي و طبيعي، مي‌شده است که بانوان نيز از پوشاک قلابدوزي شده استفاده کرده باشند. بر اساس نقوش سنگي بر جاي مانده، مي‌شود گفت که بانوان دوره ساساني پيراهن بلند و بسيار پُرچين و فراخ مي‌پوشيده‌اند و گاهي آنرا بوسيله نواري مي‌بستند. از طرز قلمزني و چين‌سازي پيراهن و دامن آن، پيداست که بر انتهاي دامن مي‌بايد پارچه‌اي اضافي و پرچين دوخته باشند تا چنين جلوه کند. اين پيراهن پرچين و بلند، آستين‌هاي بلندي نيز دارد که درحالت پوشيده، چين‌هاي زياد نامرتب را پيدا مي‌کند. گاهي نيز بدن آستين است. يقه پيراهنهاي بانوان، اغلب گرد است ولي يقه جلو باز نيز داشته‌اند. چادر هم که از دوره قبل از پارسي‌ها در اين سرزمين مورد استفاده بوده، در اين عصر نيز همچنان استفاده مي‌شده و در کنار آن هم بايد از استفاده جبه نام برد. دو سند معتبر نشان مي‌دهد که بانوان ايندوره از شلوار نيز استفاده مي‌کرده‌اند. يکي، نوشته‌هاي دو کتاب مجمل التواريخ و القصص و حمزه اصفهاني و ديگري نقش بشقابي نقره‌اي است. در اين دو کتاب نوشته شده است که پوراندخت و آزرميدخت شلوار آبي آسماني پوشيده‌اند. بُرش شلوار در اين دوره نظير دوره اشکان‌هاست. مگر که ساق‌هاي آن در اين دوره بلند‌تر بوده و بوسيله نوارکشي و چين دار کردن آن‌ها در جلوي ساق پا، آن‌ها را به اندازه لنگ هر کس در مي‌آوردند. برخي از محققان در قضاوت کلي خود درباره نوع پوشش و آرايش و پوشاک زنان ايراني در تاريخ باستان، ملاک را کار کردن زنان در طبقات مختلف اجتماعي قرار داده‌اند. بر اين مبنا که در ميان زنان طبقات بالا و درباري پوشش بيشتري ديده مي‌شده و زنان طبقات پايين و روستائيان چون در تامين نيازهاي خانواده نقش بسزايي داشتند، و مدام پا به پاي شوهران خود در فعاليت‌هاي اقتصادي شرکت مي‌کردند، پوشش کمتري داشتند. ويل دورانت در در اين باره مي‌نويسد: «پس از داريوش مقام زن مخصوصا در طبقهٔ ثروتمندان تنزل پيدا کرد. زنان فقير چون براي کار کردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند، آزادي خود را حفظ مي‌کردند، ولي در مورد زنان ديگر، گوشه نشيني زمان عادت ماهانه که برايشان واجب بود، رفته رفته امتداد پيدا کرد و سراسر زندگي اجتماعيشان را فرا گرفت-زنان طبقات بالاي اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش از در خانه بيرون بيايند... در نقش‌هايي که از ايران باستان بر جاي مانده، هيچ صورت زن ديده نمي‌شود و نامي از ايشان به نظر نمي‌رسد...» رواندي که درباره تاريج اجتماعي ايران در دوره‌هاي مختلف تاريخي پژوهش کرده، در اين باره مي‌نويسد: «به طوري که از آثار و نقوش باقي مانده از عهد باستان حدود قرن هفتم قبل از ميلاد بر مي‌آيد زنان ايراني، عموما به جز زنان وابسته به طبقه اشراف بي‌حجاب بوده‌اند.» ميزان و حد پوشش و نوع پوشش زنان ايراني در دوره باستان با افت و خيزهاي زيادي روبه رو شده است و در ايران بعد از اسلام نيز نوع و حدود آن با توجه به عقايد اسلامي دچار تحول شده است. در دوره ساساني وضع عمومي زنان مانند قرون پيش بود؛ يعني غير از زنان وابسته به طبقه اشراف که کمتر در بين مردم ظاهر مي‌شدند ساير زنان بدون پرده و حجاب زندگي مي‌کردند. تاريخ نويسان به نوعي چادر که در عهد ساساني استفاده مي‌شد، اشاره کرده‌اند: «زنان ساساني از نوعي چادر استفاده مي‌کردند که در دوران قبل از آن نيز معمول بوده است».