گفتگو با لاله افتخاری؛ خانم نمایندهای که همسر و فرزند شهید است
خانه ملت
بروزرسانی
خانه ملت/ لاله افتخاري، نماينده مردم تهران، ري، شميرانات، اسلامشهر و پرديس در مجلس شوراي اسلامي يکي از فعال ترين بانوان پارلماني است که رياست چند فراکسيون را بر عهده دارد و هميشه تلاش داشته است آنها را فعال نگاه دارد.
لاله افتخاري يکي از بانوان پرکار مجلس هفتم، هشتم و نهم بوده که به دليل فعاليت هاي قرآني پيش از دوران نمايندگي و داشتن جايگاه همسر و فرزند شهيد توانسته به خوبي از ظرفيت مجلس شوراي اسلامي جهت حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و ترويج فرهنگ قرآني در جامعه و دستگاه هاي دولتي بهره ببرد.
او که همسر و فرزند شهيد است عضو هيأت رئيسه کميسيون فرهنگي مجلس بوده و رياست چند فراکسيون از جمله فراکسيون قرآن، عترت و نماز و فراکسيون تازه تأسيس دفاع مقدس را بر عهده دارد.
افتخاري در گفت و گويي که با خبرنگار خانه ملت داشت از چگونگي آشنايي با همسرش، ماجراي شهادت پدر و همسرش و نحوه ورود به مجلس شوراي اسلامي مي گويد که در ادامه مي خوانيد:
* خانم افتخاري ابتدا چند سؤال درباره زندگي شخصي تان بپرسم. شما چطور با همسرتان آشنا شديد؟
افتخاري: ضمن آرزوي سالي مبارک و پر برکت براي تمام هموطنان، بايد عرض کنم سال ها پيش مادرم جلسات قرآن در حوزه علميه شهرستان شاهرود برگزار مي کردند که مادر و خواهران همسرم در اين جلسات حاضر مي شدند. من هم بخشي از آموزش ها را به عهده داشتم و آنها با من آشنا بودند.
نهايتا خداوند قسمت را به گونه اي رقم زد که آنها براي خواستگاري آمدند و با پافشاري که داشتند نهايتا اين ازدواج با موافقت بزرگترها و ما شکل گرفت. خطبه عقدمان را نيز يکي از بزرگان روحاني شاهرود خواندند.
* چند سال با همسرتان زندگي کرديد و چند فرزند داريد؟
افتخاري: حدود 9 سال با همسرم زندگي کردم. سه فرزند دارم که آنها نيز مشغول مشاغل آزاد و عضويت در هيئات مديره شرکت هاي نيمه دولتي هستند.
* خانم دکتر همسر و پدرتان چگونه به شهادت رسيدند؟
افتخاري: پدرم و همسرم همواره کمک هاي مالي گسترده اي براي جبهه داشتند. پدرم محصولات کشاورزي باغ و زمين زراعي خود را براي جبهه ها مي فرستاد. بعد زماني که تصميم گرفت به جبهه برود بزرگان شهر به ايشان گفتند نيازي نيست به جبهه رفتن نيست و ايشان مي تواند در زمينه کمک رساني به خطوط مقدم بيشتر مؤثر باشد اما در نهايت تصميم به رفتن گرفتند و همراه همسرم به جبهه رفتند.
در جريان عمليات کربلاي 4 بود که هر دو به شهادت رسيدند. همسرم در ميدان جنگ به شهادت رسيد و پدرم مجروح شد و با فاصله يک هفته به شهادت رسيدند.
* عيد امسال را کجا و چگونه مي گذارنيد؟
افتخاري: تحويل سال در کنار گلزار شهداي شاهرود هستم و مدت زمان عيد چون منزل مادرم در شاهرود است و شخصيت محوري دارند معمولا ميزبان گروه هاي مهمان از مسئولان و اقوام شهر هستيم که به ديدن ما مي آيند.
* پيش از اينکه وارد عرصه نمايندگي شويد به چه کار و فعاليتي مشغول بوديد؟
افتخاري: من پيش از نمايندگي و تقريبا از دوران طفوليت در حوزه قرآني و فرهنگي فعاليت مي کردم و در 16 سالگي بود که رئيس حوزه علميه خواهران شهرستان سمنان شدم. اين در حالي است که آن زمان يعني پيش از وقوع انقلاب اسلامي واقع سخت بود کسي با شرايط من بتواند به اين شکل فعاليت قرآني داشته باشد. بعدها عضو هيأت مديره دانشگاه شدم و مدت طولاني نيز به امر داوري مسابقات قرآني و پژوهش ها قرآني مشغول بودم.
* چطور شد که وارد مجلس شوراي اسلامي شديد؟
افتخاري: به توصيه برخي صاحبنظران و بزرگان که اول تأکيد و بعد تکليف کردند من وارد عرصه نمايندگي شدم. افرادي که به من اين توصيه را کردند صاحبنظراني بودند که سربازان واقعي ولايت بودند و نظر آنها براي من حجت بود که البته از نام بردن اسامي آنها معذورم.
* حالا که وارد مجلس شديد، راضي هستيد؟
افتخاري: چون عرصه خدمت است بله راضيم.
* از عملکرد خودتان هم راضي هستيد؟
افتخاري: البته در اين مورد بايد مردم نمره بدهند. اما به طور کلي توانستم در برخي حوزه ها که مغفول مانده بود وارد شده و تغيير و تحول هايي را با کمک همکاران علاقمند صورت دهم.
* شما از دوره هفتم وارد مجلس شديد درست است؟
افتخاري: بله.
* فراکسيون قرآن پيش از ورود شما به مجلس هم وجود داشت؟
افتخاري: پيش از ورودم به مجلس نه داخل مجلس و نه خارج از آن ساختاري وجود نداشت و صرفا فعاليت هايي مختصر و به صورت پراکنده و بدون مديريت انجام مي گرفت از اين رو همان اوايل که وارد مجلس شدم بررسي کردم دستگاه ها در حوزه فعاليت هاي قرآني چه کار کرده اند که کار خاصي هم انجام نداده بودند؛ نه انسجام بود، نه آينده نگري و نه برنامه ريزي لذا نياز به توجه بيشتر داشت.
از طرف ديگر در جمع همکاران علاقمنداني بودند که در خدمت به قرآن باشند از اين رو براي پاسخگويي به علاقمندي آنها، نياز جامعه و استفاده از ظرفيت مجلس در اين زمينه، فراکسيون قرآن، عترت و نماز را راه اندازي کردم.
* برنامه هاي فراکسيون قرآن و فراکسيون دفاع مقدس که رياست آنها را عهده دار هستيد براي سال 94 چيست؟
افتخاري: براي فراکسيون دفاع مقدس که قرار است تنقيح قوانين و بررسي و پالايش آن را در کارگروهي که شکل گرفته است، انجام دهيم. ادامه برنامه شب خاطره و اجرايي کردن آنچه در اساسنامه اين فراکسيون آمده و در ارتباط با تشکل ها و دستگاه ها و افرادي که يادگار دفاع مقدس هستند نيز در دستور کار است. همچنين تلاش داريم با استفاده از ظرفيت مجلس هرچه بيشتر در زمينه ثبت، ضبط و نشر آثار دفاع مقدس در داخل و خارج از کشور اقدام کنيم.
* با خارج از کشور چطور در ارتباط خواهيد بود؟
افتخاري: با توجه به جريان بيداري اسلامي که در منطقه شکل گرفته است خانواده هاي شهداي زيادي هستند که بايد فرهنگ مقاومت و استقامت در برابر تعدي دشمنان و پايداري براي ارزش ها را به آنها منتقل کنيم که اين روحيه همواره زنده بماند. بر همين اساس با پارلمان ها و اشخاص صاحبنظري در ارتباط هستيم همچنين اتحاديه فرزندان شهدا را داريم که از طريق غير مجلسي نيز تلاش مي کنيم با برگزاري همايش ها کارهايي در اين زمينه انجام دهيم که نمونه آن برگزاري همايش "جهاد ادامه دارد" بود که براي گراميداشت شهيد "جهاد مغنيه" در وزارت کشور برگزار شد.
* مقام معظم رهبري زماني از فراکسيون ايثارگران مجلس خواسته بودند که براي انتقال فرهنگ ايثار و شهادت استفاده کنند. به نظر شما اين امر چقدر تحقق يافت؟
افتخاري: اين فراکسيون در راستاي همان امر فعال است که از فرهنگ ايثار و شهادت ياد شود و توانسته در مناسبت هاي مختلف ملاقات هايي با افراد داخل و خارج کشور برنامه ريزي کند. از طرفي وقت بنده خودم را که همسر و فرزند شهيد هستم معرفي مي کنم خودش به نوعي تبليغ اين فرهنگ است. در نهايت هم تعاملاتي صورت مي گيرد و بسترهايي براي ارتباط و همکاري بيشتر در اين زمينه شکل مي گيرد.
* خانم افتخاري شما به سفر راهيان نور رفته ايد؟
افتخاري: بله چند بار رفته ام که به شکل مفصل در سال 71 بود. بعد از آن هم به صورت مقطعي چند بار به اين مناطق سفر کردم.
* تفاوت هاي مناطق جنگي را بين اين سال ها چطور مي بينيد؟
افتخاري: در حال حاضر کارهاي خوبي انجام شده و ساماندهي مناسبي صورت گرفته است. در آنجا راوياني حضور دارند که براي نسل جديد مسائل و خاطرات را به خوبي توضيح مي دهند. در اين زمينه ملاقاتي با دست اندرکاران راهيان نور هم داشتيم.
اما خب با اين حال سال 71 که به اين سفر رفتم بسيار زيبايي ها بيشتر و منطقه هنوز بکر بود. شلمچه شلمچه اي بود که آدم احساس مي کرد تازه جنگ تمام شده و هنوز بسياري از وسايل رزمندگان جنگ همان جا مانده و چيزي عوض نشده بود. البته هنوز منطقه خطرناک بود ولي حالت طبيعي خود را داشت و حال معنوي خاصي به آدم مي داد؛ دل شکستگي خوبي داشت.