جام جم/ واژه مصرف به معني خرجکردن و عبارت است از ارزش پولي کالاها و خدماتي که به وسيله افراد خريداري ميشود. مصرفگرايي عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قراردادن رفاه و داراييهاي مادي. در فرآيند مصرفگرايي، بسياري از تمدنها از جوامع توليدي به جوامع مصرفي و با هدف حداکثرسازي مصرف و لذتگرايي تبديل ميشوند.
تصوير مصرفزدگي «نفوذ» به فرهنگ قناعت
کشورهاي صنعتي و استعماري که نبض توليد انواع مصنوعات بشري را در دست و دارند براي کسب سود بيشتر، به تبليغ و تشويق جوامع ضعيفتر براي خريد و مصرف کالا به بهانه ورود به دنياي متمدن و توسعه يافته اقدام ميکنند.
اصليترين راه اجراييشدن اين فرآيند، نفوذ در باورها، فرهنگ و سبک زندگي جوامع مورد هدف کشورهاي صنعتي است. نفوذ با هدف ايجاد حس نياز براي خريد کالا با شعار برخورداري از يک زندگي مرفه و لوکس تا جايي که مصرف بيشتر به يک فرهنگ ارزشي در ميان جوامع تبديل شود.
نفوذ، حلقه نهايي قدرت نرم
دکتر محسناسلامي، استاديار گروه روابطبينالملل دانشگاه تربيت مدرس معتقد است: مقوله نفوذ بهعنوان يکي از مفاهيم مهم در شرايط جديد جهاني محسوب ميشود. رابرتدال نفوذ را رابطه ميان بازيگراني ميداند که در آن يک بازيگر، بازيگران ديگر را وادار ميکند به طريقي که خواست خود آنها نيست عمل کنند. با توجه به رشد و گسترش فناوري اطلاعات و ظهور فضاي مجازي جديد در جهان، نفوذ از اصليترين اهداف بازيگران روابط بينالملل تعريف ميشود.
وي ادامه ميدهد: اصولا نفوذ، حلقه نهايي قدرت نرم دولتها درشرايط جديد است. دولتها به دنبال آن هستند که با چارچوبهاي جديد گفتماني که در جهان درحال تکامل است به توسعه نفوذ خود در عرصههاي مختلف بپردازند. ميدانيم رسانه، اصليترين ابزار براي نفوذ و انتقال قدرت نرم در دنياي جديد محسوب ميشود. امروزه رسانههاي قديم و جديد چنان در زندگي انسان وارد شدهاند که ديگر نميتوان از رهايي و جدايي انسان با آنها سخن گفت. اما با مطالعه عميقتر ميتوان به تاثيرات رسانه در جهان با نگاهي هدفمند رسيد.
دکتر اسلامي در اين باره ميگويد: در عصر ارتباطات رسانه حامل يک پيام خاص ميشود و جنبههاي نفوذ تقويت ميشود. مقولهايکه صاحبنظران درخصوص جهانيشدن ياد ميکنند، از ديدگاه دکتر اسلامي، رسانه ابزار نهادينهسازي ليبرال دموکراسي است و با توجه به انحصار شکل گرفته در عرصه رسانه در اروپايغربي و ايالات متحده آمريکا، اين مدعا بيشتر تقويت ميشود. چرا که در فضاي درهم تنيده جديد آنچه بازتاب مييابد انتقال ارزش ها و انگارهها، مدلهاي رفتاري و سبک زندگيغربي در ديگر حوزههاي جغرافيايي جهان است. دکتر اسلامي اين مساله را مساله جهان امروز و آينده ميداند؛ چرا که با گسترش ارزشهاي خاص يک فرهنگ در ديگر ملل، تضادهاي متعدد هويتي فرهنگي شکل ميگيرد و جهان را با بحرانهاي متعدد برگرفته از فاصله نسلي مواجه ميسازد.
مصرفزدگي پايه تغييرسبک زندگي
رابطه فرد مصرفکننده با کالا، يک نظام هويتي ميآفريند.
دکتر اسلامي در اينباره معتقد است: تاسيس فروشگاههاي بزرگ، تبليغات گسترده رسانهها به خريد، حراجهاي گسترده در ايام و زمانهاي مختلف همچون جشن کريسمس و استفاده از کارتهاي اعتباري خريد، همه از جمله راههاي گسترش مصرفگرايي در غرب و ساير نقاط جهان است.
اين استاد دانشگاه که تجربه زندگي در کشورهاي غربي را دارد، توضيح ميدهد: اين ابزارهاي مهم مصرفگرايي در غرب تقريبا در سطح جهاني فراگير شده و با کمک رسانههاي تبليغي به ظهور يک سبک زندگي جديد در دنياي معاصر منجر شده است. طبعاً اين سبک زندگي مغاير با ارزشهاي جوامع مختلف است. از نگاه وي از يک سو مصرفگرايي بهظهور شکاف طبقاتي در آن جوامع انجاميده و باعث رقابت گسترده کاذب در خانوادهها شده است و از سوي ديگر پيامدهاي اقتصادي زيانبار همچون بدهکاريهاي مالي را به دنبال داشته است.
دکتر اسلامي با تاکيد برتغيير سبک زندگي در نظام مصرفزدگي ميگويد: اين تغيير سبک در جوامعغربي پيامدهاي رواني زيانباري نيز به دنبال داشته شاهد مصرف بيحد و حصر و جنونهاي مصرف هستيم که موجب نگراني روانشناسان شده است. در اين خصوص ميتوان به صفهاي طولاني خريدگوشي جديد آيفون در آمريکا اشاره کرد .
وي تاکيد ميکند: در اين خريد آنچه به عنوان انگيزه اصلي مشتريان به حساب ميآيد همان جنبه رواني خريد براي حرکت در مسير مد و تب خريد کالاي نو بوده و کمتر متناسب با نيازهاي واقعي فرد است. مقولهايکه به واسطه تبليغات گسترده رسانههاي فعالغربي شکل گرفته است.
به عقيده اسلامي مصرفگرايي و تغيير سبک زندگي، در جامعه ايراني نيز بايد به عنوان يک موضوع روانشناسانه و جامعه شناسانه مورد توجه دستاندرکاران قرار گيرد. به خصوص زماني که پاي برندهاي مطرح خارجي درميان باشد.
التزام به فرهنگ ايراني اسلامي
رسانهها به دليل ارتباط وسيع با مردم و ميزان تاثيرگذاري زياد بر مخاطبان، ميتوانند نقش مهم و گستردهاي در شکلگيري سبک زندگي جامعه و تشويق به مصرفگرايي يا صرفهجويي داشته باشند.
محمد حبيبي، مديرعامل انجمن هنرهاي تجسمي انقلاب و دفاع مقدس در اين باره ميگويد: سينماي ايران و تلويزيون با توليد فيلمها و سريالهايي که در آنها قهرمانان و شخصيتهاي داستان، نسبت به فرهنگ ايراني و اسلامي ملتزم بوده و اين التزام و دلبستگي به فرهنگ خودي را در نوع زندگي، نوع کالاهايي که مصرف ميکنند و حتي نوع چينش و دکوراسيون خانه و محل زندگي متجلي ميسازند، ميتوانند در تشويق مردم به سادهزيستي و نگاه زيبايي شناسانه به فرهنگ و سبک زندگي ايراني، نقش مهمي داشته باشند. اما اگر در فيلمي يا اثري قهرمانان قصه، شخصيتهايي باشند که نوع زندگي آنها برگرفته از زندگي غربي باشد، در نتيجه تاثيري که بر مخاطب ميگذارند نيز تاثيري معکوس و در جهت تبليغ فرهنگ بيگانه خواهد بود.
حبيبي افزود: اين اثرگذاري را حتي ميتوان در آگهيهاي بازرگاني ملاحظه کرد. افراط در گسترش و افزايش آگهيهايي که محصولات خارجي را تبليغ ميکنند، خواه ناخواه باعث رويگرداني مردم از صنعت داخلي خواهد شد و نوعي دلبستگي به فرهنگ خارجي را در مردم نهادينه ميکند، اما تبليغ و ترويج محصولات با کيفيت ايراني، نوعي اعتماد به نفس و فرهنگ خودباوري، خودکفايي و استقلال را در جامعه بارور خواهد ساخت. چنين نگاهي به خصوص در آثاري که براي کودکان و نوجوانان توليد ميشود اهميت ويژهاي دارد، زيرا اين رده سني در مرحله شکلگيري شخصيتي بوده و در عين حال جامعه فردا را شکل ميبخشد.
راهکار رسانهاي مقابله با مصرفزدگي
معصومه آشتيانيزاد، مشاور معاون سيما و مدير امور زنان سيما ميگويد:در ابتدا به نظر ميرسيد فرهنگ مصرفگرايي اختصاص به طبقات مرفه جامعه دارد که از توان مالي بالايي برخوردار بوده و هدف کالاهاي توليدي نظام سرمايهداري هستند، حال آن که ايجاد فرهنگ مصرف با شيوههاي تبليغاتي رسانهاي، نيازسازي کاذب، تنوعطلبي، در اختيار قرار دادن کارتهاي اعتباري، حراجهاي دورهاي و فصلي، کوپنهاي تخفيف، نمونههاي رايگان، تخفيف پس از فروش و... به تدريج همه آحاد جامعه را هدف قرار داد و با تغيير ذائقه و القاي نياز کاذب پايههاي فرهنگ مصرفزدگي را نهادينه کرد.
مدير امور زنان سيما تصريح ميکند: متأسفانه با وجود فرهنگ غني اسلامي و تاکيدات ديني بر جلوگيري از اسراف و تفاخر، جامعه ما نيز به سمت مصرفزدگي پيش رفته و اسراف در مصرف، کمکم به ارزش تبديل شده و جايگزين فرهنگ ميانهروي در زندگي شده است.
مشاور معاون سيما اضافه ميکند: رسانه ملي قادر است راه نفوذ فرهنگ مصرفگرايي که مقدمه وابستگيهاي فرهنگي اقتصادي است را با اعمال سياستهاي درست در تبليغات و برنامههاي توليدي، سد کند. در اين خصوص رسانه ميتواند با راهاندازي کمپين تشويق مردم به خريد کالاي داخلي، فرهنگ افتخار به مصرف توليد داخلي را نهادينه کرده، با ارائه الگوي درست مصرف و تفکيک آن از اسراف، اجتناب از ترويج ارزشها و سبک زندگي خانواده مرفه شهري و بيشتر تهراني به عنوان الگوي رايج خانواده در برنامههاي نمايشي، ترويج فرهنگ سادهزيستي و نمايش آرامش روحي و رواني که در سايه اين فرهنگ بر خانواده حاکم خواهد شد، پرهيز در استفاده از دکورهاي مجلل و تشريفاتي در تبليغات رسانهاي و برنامههاي مناسبتي، ارزشگذاري بر کارآفريني و تبليغ و نمايش خانوادههاي مولد و کارآفرين و در نهايت جلوگيري از نمايش تجمل، اسراف و مصرفزدگي در برنامههاي پرطرفدار آشپزي سيما، به رسالت خود در ترويج فرهنگ ديني نکوهش اسراف و تاکيد بر ميانهروي و اعتدال که همواره در آيات قران و کلام پيشوايان سفارش شده است، بپردازد. با اين ملاحظات رسانه قادر خواهد بود در اين تغيير نگرش و اصلاح الگوي مصرف و پيشگيري از نفوذ فرهنگي، نقش مهمي را ايفا کند.
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar