مهرخانه/اين حسادتها محدود به اين چند مورد نميشد؛ عايشه، همسر ديگر پيامبر(ص) در مورد ماريه اينگونه ميگويد: «ماريه زني زيبا با موهاي مجعد بود، براي همين رسولخدا(ص) او را دوست ميداشت؛ ازاينرو عليه هيچيک از همسران پيامبر(ص)، به اندازه ماريه بدگويي و سخنچيني نکردهام... پس از اذيت و آزارهاي ما، رسولخدا(ص) ماريه را به مشربه امابراهيم منتقل کرد و خودش پيش او رفتوآمد ميکرد. اين کار باعث حساسيت بيشتر ما نسبت به او شد. پس از آنکه ماريه از رسولخدا(ص) حامله شد، اين حساسيت شديدتر شد؛ چراکه او چيزي داشت که همه ما از آن محروم بوديم».
علاقه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم به ماريه از همان بدو ورود و سکونتدادن به او مشهود بود، اما شايد بتوان مهمترين گواه اين علاقه را واجبکردن حجاب بر ماريه دانست؛ چراکه در زمانهاي که حجاب تنها بر زنان آزاد واجب و نشان عزت و آزادي ايشان بود، وجوب آن بر کسي که به عنوان کنيز وارد زندگي پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم شده بود، نوعي تمايز قايلشدن براي او بهشمار ميرفت؛ امري که حسادت برخي از زنان ديگر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم را برانگيخت.
همسران پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم، امالمؤمنين ناميده ميشوند. همسراني که در جايگاه همسري پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم از شأن و شخصيت و مقام ويژهاي برخوردار بودند و نقش مهم و تأثيرگذاري در برخي از برههها و حرکات تاريخي زمان و پس از زمان پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم داشتند. از امالمؤمنين خديجه کبري سلاماللهعليها گرفته تا ماريه قبطيهاي که به عنوان کنيز وارد سراي پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم شد و از زنان محبوب ايشان قرار گرفت. زني که شأن نزول برخي از آيات متوجه اوست و بعد از خديجه سلاماللهعليها، تنها همسري از همسران پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم است که از ايشان صاحب فرزند شد؛ هرچند که اين کودک در همان سالهاي آغازين حيات از دنيا رفت.
نگاهي بر زندگاني و حيات ماريه، همسر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و مادر ابراهيم بن محمد صلياللهعليهوآلهوسلم، در جايگاه زني که در زندگاني پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم نقش همسري و مادري ايفا کرده، اما در تاريخ شيعه مغفول مانده است، در سالروز وفات فرزندش، خالي از لطف نخواهد بود.
نسب
ماريه قبطيه، دختر شمعون (1) از مادر رومياش (2) در قريه "حَفن" در يکي از مناطق مصر "اَنصِناي" به دنيا آمد (3).
مصر تا مدينه
در سال هفتم هجري، رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم در پي ابلاغ جهاني رسالت خويش، حاطب بن ابيبلتعه را به همراه نامهاي به سوي مقوقس حاکم مصر و اسکندريه ميفرستد تا او را به اسلام دعوت کند (4). مقوقس در پاسخ به دعوت پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم، ماريه و خواهرش سيرين را که از دختران ملوک مصر بود (5)، به همراه هدايايي ديگر، براي رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرستد. در کنار اين هدايا نامهاي نيز براي رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم مينويسد که در بخشي از آن چنين آمده است: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوي تو دو کنيز فرستادم که در سرزمين عظيم قبط، داراي منزلت هستند» (6).
روايت شده است که در بين راه حاطب بن ابيبلتعه اسلام را بر آن دو عرضه ميدارد و آنها ميپذيرند و مسلمان ميشوند (7).
زندگي با پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم
پس از ورود فرستادهها و مسافران به مدينه، رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم ماريه را براي خود برگزيدند و سيرين را به حسان بن ثابت بخشيدند (8).
عليرغم آنکه ماريه به عنوان کنيز وارد زندگاني پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم شد، ايشان براي ماريه شأن والايي قايل بودند؛ تا حدي که در ابتداي ورود، او را در منزلي جدا از ساير همسرانشان، در خانه حارثه بن نعمان سکونت دادند. پس از يک سال و به درخواست خود ماريه، محل سکونت او به بخش بالاي مدينه در نخلستان کوچکي اطراف شهر مدينه که امروزه به «مشربه ام ابراهيم» معروف است، انتقال يافت (9).
علاقه پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و حسادت سايرين
علاقه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم به ماريه از همان بدو ورود و سکونتدادن به او مشهود بود، اما شايد بتوان مهمترين گواه اين علاقه را واجبکردن حجاب بر ماريه دانست؛ چراکه در زمانهاي که حجاب تنها بر زنان آزاد واجب و نشان عزت و آزادي ايشان بود، وجوب آن بر کسي که به عنوان کنيز وارد زندگي پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم شده بود، نوعي تمايز قايلشدن براي او بهشمار ميرفت؛ امري که حسادت برخي از زنان ديگر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم را برانگيخت (10).
اين حسادتها محدود به اين چند مورد نميشد؛ عايشه، همسر ديگر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در مورد ماريه اينگونه ميگويد: «ماريه زني زيبا با موهاي مجعد بود، براي همين رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم او را دوست ميداشت؛ ازاينرو عليه هيچيک از همسران پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم، به اندازه ماريه بدگويي و سخنچيني نکردهام... پس از اذيت و آزارهاي ما رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم ماريه را به مشربه امابراهيم منتقل کرد و خودش پيش او رفتوآمد ميکرد. اين کار باعث حساسيت بيشتر ما نسبت به او شد. پس از آنکه ماريه از رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم حامله شد، اين حساسيت شديدتر شد؛ چراکه او چيزي داشت که همه ما از آن محروم بوديم» (11).
در تفاسير، شأن نزول آيات اول سوره تحريم که خداوند خطاب به رسول خود فرموده: «يا أَيهَا النَّبِي لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (12)، حرکت حسودانه عايشه و حفصه، نسبت به ماريه عنوان شده است.
روزي حفصه، همسر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در روزي که مخصوص او بود، نزد پيامبر حضور نداشت. در اين زمان بنا به نقلي پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم ماريه را طلبيد و بر طبق نقلي ديگر ماريه به خاطر کاري نزد پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم آمد. زماني که حفصه به خانه بازگشت و ماريه را در آنجا ديد، ناراحت شد و با رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم به درشتي سخن گفت و گلايه کرد. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم براي رضايت او ماريه را بر خود حرام کرد و از او خواست قضيه را مخفي کند، اما حفصه به خواست پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم عمل نکرده و خبر را به عايشه رساند (13) و گفت: «به تو بشارت ميدهم که رسولخدا کنيزش را بر خود حرام کرده است؛ خداوند ما را از دست او راحت کرد» (14).
در اين هنگام آيات اول سوره تحريم نازل شد؛ در اين آيات ضمن ملامت حفصه و عايشه به رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم خطاب شد که «اي پيامبر! چرا چيزي را که خدا بر تو حلال کرده، به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام ميکني، و خداوند آمرزنده رحيم است».
در روايت ديگري آمده است پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم حفصه را طلاق داد و يک ماه از زنان خود دوري کرد و براي خود مقرر ساخت که آنها را يک ماه بر خود حرام کند. پس اين آيه نازل شد و آن حضرت به حفصه رجوع و ماريه را هم بر خود حلال کرد و نزد زنان خود بازگشت (15).
تولد ابراهيم بن محمد صلياللهعليهوآلهوسلم
در ذيالحجه سال هشتم هجري، ماريه فرزندي زاد که با تولد او جبرييل نازل شد و حضرت را با عنوان «اباابراهيم» سلام داد (16).
قابله ابراهيم، سلمي همسر ابو رافع، غلام پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم بود که قابلگي تمامي فرزندان حضرت خديجه سلاماللهعليها، از جمله فاطمه زهرا سلاماللهعليها را نيز برعهده داشت (17).
پس از تولد ابراهيم، زنان انصار براي شيردادن به او با هم رقابت ميکردند، تا سرانجام دايگي ابراهيم، به ام برده، خوله دختر منذر بن زيد رسيد (18).
مسلماً مادري فرزند پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در کنار ساير نکات بيانشده، حسادت ساير زنان پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم را نسبت به ماريه چندين برابر ساخت.
نقل است که بعد از تولد ابراهيم، رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم، ابراهيم را به عايشه نشان داد و فرمود: «ببين چقدر اين بچه شبيه من است؟» عايشه اين حرف حضرت را رد کرد، گفت: «او هيچ شباهتي به شما ندارد و اين شباهتهايي هم که هست، اثر شير بز است» (19).
اما در کنار اين حسادتها، اميرالمؤمنين علي عليهالسلام از ولادت ابراهيم بسيار شادمان بود. آن حضرت نتسبت به ماريه تعصب داشت و زماني که پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم نزد زنان ديگر خويش ميرفت، امور ماريه را سرپرستي ميکرد (20).
بعد از ابراهيم
هجده ماه از تولد ابراهيم گذشته بود، که خبر رحلت او را به رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم دادند. ايشان به خانه ماريه آمدند و کودک را از آغوش مادر گرفتند و درحاليکه آثار ناراحتي در چهره مبارک ايشان نمايان بود، فرمودند: «اي ابراهيم! اگر مرگ امري حق و وعده صادق خداوند نبود و ما در آخر به همان چيزي که در اول بوديم، نميپيوستيم، بيش از اين بر تو اندوهگين ميشديم. چشم گريان و دل محزون و اندوهناک است، ولي سخني که جز رضايت و خشنودي پروردگار را فراهم کند، بر زبان جاري نخواهيم ساخت، اما بدان اي ابراهيم که ما در فقدان و مرگ تو، اندوهناک و محزون هستيم» (21).
در روزي که ابراهيم از دنيا رفت، خورشيدگرفتگي پديد آمد و مردم مدينه گفتند خورشيد به خاطر مرگ ابراهيم گرفته است. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم براي رفع اين اشتباه و مبارزه با اين خرافهها، به منبر رفتند و خطاب به مردم فرمودند: «اي مردم همانا خورشيد و ماه دو نشانه از نشانههاي قدرت حق تعالي هستند که تحت اراده و فرمان اويند و براي مرگ و حيات کسي نميگيرند».
و در روايت ديگر آمده است که فرمودند: «به راستي که خورشيد و ماه براي مرگ و حيات کسي نميگيرند، پس هر زمان گرفتگي آنها را ديديد، نماز بگزاريد» (22).
نزول آيه افک
«افک» در لغت به معناي کذب و دروغ بزرگ است (23) و آيه درباره تهمت و کذب بزرگي است که به يکي از همسران پيغمبر صلياللهعليهوآلهوسلم نسبت داده شده است.
علي بن ابراهيم قمي با سلسله سندش از امام صادق عليهالسلام روايت کرد که چون ابراهيم فرزند پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم وفات کرد، حزني شديد حضرت را در برگرفت. عايشه گفت: «چرا بر اين کودک ميگريي؟ او که فرزندت نبود، او فرزند خادمش جريح بود» (24). جريح غلامى بود که مقوقس حاکم مصر همراه ماريه براى رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرستاد (25). برخي مورخين نيز او را پسرعموي ماريه دانستهاند (26).
پيامبر خدا صلياللهعليهوآلهوسلم از اين گفته عايشه به شدت عصباني شده و علي عليهالسلام را فراخواندند و امر به قتل جريح دادند. اميرمؤمنان عليهالسلام به مشربه امابراهيم رفت؛ زماني که در زد و جريح در را باز کرد، چهره برافروخته حضرت را که ديد، به عقب برگشت و فرار کرد. حضرت او را تعقيب کردند و او از ترس بر بالاي درخت نخلي رفت و حضرت به دنبالش، چون جريح بر بالاي درخت خرما رسيد بادي وزيد و عورتش نمايان شد و معلوم شد که او از آلت مردانگي بيبهره است. پس علي عليهالسلام برگشت و جريان را به رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم اطلاع داد؛ بدين ترتيب ماريه از اين اتهام تبرئه شد (27).
پس از اين اتفاق بود که آيه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَيرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ.» مسلماً کساني که آن تهمت عظيم را عنوان کردند گروهي (متشکل و توطئهگر) از شما بودند، اما گمان نکنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلکه خير شما در آن است. آنها هرکدام سهم خود را از اين گناهي که مرتکب شدند، دارند و از آنان کسي که بخش مهم آن را برعهده داشت عذاب عظيمي براي اوست (28).
شکي نيست که متهمکردن ماريه قبطيه از مصاديق بارز تهمتزدن به زنان عفيف بوده و بر اين اساس، شيعه روايت کرده که آيات إفک در برائت ماريه نازل شده است (29). از رسول خدا نقل شده است که در پايان اين اتفاق ميفرمايند: «شکر خدايي را که بدي و بدنامي را از ما اهل بيت دور ساخت» (30).
در سنديت اين اتفاق ميتوان به روايتي از امام صادق عليهالسلام اشاره کرد که عبدالله بن بکير از حضرت سؤال ميکند: فدايت شوم آيا زماني که پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم به قتل جريح قبطي امر کرد، علم به کذببودن حرف عايشه داشت يا اينکه علم نداشت و خدا آن قبطي را بهواسطه فحص و بررسي علي عليهالسلام نجات داد؟ حضرت پاسخ ميدهند: «به خدا قسم که ايشان علم داشتند. اگر پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم حقيقتاً کشتن او را اراده کرده بود، حضرت علي عليهالسلام برنميگشت، مگر پس از کشتن او. همانا رسول اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم اين کار را کردند تا شايد عايشه از گناهش برگردد، ولي او برنگشت و از اينکه مسلماني بهواسطه کذب او کشته شود، ناراحت نشد» (31).
طبق رواياتي که در برخي از کتابهاى حديثى شيعه وارد شده است، آيات إفک (32) درباره کسانى نازل شد که به ماريه قبطيه تهمت زده و گفتند ابراهيم فرزند رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم نيست و فرزند جريح قبطى است و جريح نام غلامى بود که مقوقس حاکم مصر همراه ماريه براى رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرستاد (33). (چون آن غلام همزبان ماريه بوده و نزد او رفتوآمد بسياري داشت، اين اتهام را به او وارد ساختند). اين آيات بيت نبوي را از هرگونه اتهامي در اين زمينه مبرا ميکند.
بعد از پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم
ماريه بانويي پاک (34)، ديندار و از زنان صالح، نيکوکار، شايسته و مورد توجه و علاقه رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم بود و مورخان و سيرهنگاران او را به حسن دينش ستودهاند (35). پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در بياني علاقه خود را به اين بانو چنين اظهار ميدارند: «آنگاه که مصر را فتح کرديد، با آنها به خوبي برخورد کنيد؛ چون من داماد آنها هستم» (36).
ماريه تنها سه سال با پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم زندگي کرد و پس از وفات آن حضرت نيز پنج سال زنده بود. از زندگي و احوالات و چگونگي زندگي او پس از وفات پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم خبر چنداني به ما نرسيده است. تنها ميدانيم که بعد از وفات رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم، ابوبکر مقررياي براي او در نظر گرفت؛ پرداخت اين مقرري پس از مرگ ابوبکر توسط عمر بن خطاب نيز ادامه يافت (37).
تا اينکه ماريه، همسر باوفاي پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم در زمان خلافت عمر در محرم سال ۱۶ هجري وفات يافت. عمر، مردم را براي تشييع جنازه خبر کرد و بر او نماز خواند و در بقيع به خاک سپرده شد (38).
در عظمت اين بانوي بزرگ ذکر اين نکته که در برخي منابع آمده، لازم است که امام حسن مجتبي عليهالسلام پس از صلح با معاويه، هنگامي که باخبر گرديد که ماريه، از روستاي حفن در مصر بود، از معاويه درخواست کرد که به احترام اين همسر گرانمايه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم، خراج و ماليات زمينهاي اهالي حفن را به آنان ببخشد و معاويه نيز توصيه امام حسن مجتبي عليهالسلام را پذيرفت و خراج اهالي حفن را ملغي اعلام کرد (39).
ضمن آنکه ماريه، از اجداد سمانه مغربيه همسر امام جواد عليهالسلام و مادر امام هادي عليهالسلام است.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد