مهرخانه/ تاريخ ايران حکايت از حماسه زنان انديشمند و نامآوري دارد که در عرصههاي مختلف اجتماع به نقشآفريني پرداختند و با بينشي جديد براي اصلاح جامعه در عرصههاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي همت گماردند. بانو تاجزمان دانش يکي از اين زنان است که در روزگار ما با نگرشي نوين، در پي احقاق حقوق طبقه دردکشيده جامعه ايران برآمد و سهم سازندهاي در تعالي و پيشرفت اين و مرز بوم ايفا کرد؛ تا آنجا که نام و يادش در صفحه مفاخر اين مرز و بوم براي هميشه به يادگار ماند.
شرح حال تاجزمان؛ از دبستان فرهنگ تا دانشکده «اکس» فرانسه
تاجزمان در نخستين سالهاي قرن 14 هجري شمسي در کوچه کدخداباشي تبريز و در خانوادهاي مذهبي و سنتي متولد شد و از همان ابتدا مادرش نقش اصلي تربيت او و خواهر و برادرش که بعدها هر دو پزشک شدند را بهعهده گرفت. دوران کودکي تاجزمان با آرامش خاطر گذشت و در ادامه، او براي تحصيل وارد مدرسه «فرهنگ» شد.
در آن زمان در تبريز مانند ديگر نقاط کشور کسب سواد براي دختران امري عادي نبود؛ لذا تعداد کمي از خانوادهها فرزندان دختر خود را به مدرسه ميفرستادند و حتي گاه خانوادهها تحصيل دخترانشان را کتمان ميکردند تا مورد طعن و سرزنش ديگران قرار نگيرند. بدينترتيب تحصيل دختران در آن زمان در شرايط دشواري صورت ميگرفت و تعداد دانشآموزان دختر بسيار اندک بود (1).
تاجزمان علاقه زيادي به درس خواندن از خود نشان داد، اما رفتار خشن مدير به همراه محيط کوچک و خشک مدرسه فرهنگ که هيچگونه برنامه تفريحي و ورزشي براي دانشآموزان نداشت، موجبات دلخوري و نارضايتي او را فراهم ميکرد؛ تا آنجاکه حتي فکر پايان دوره ابتدايي برايش خوشحالکننده بود.
تاجزمان، پس از دوران ابتدايي بنا به خواست پدرش که تحصيلکرده استامبول بود، در دانشسراي مقدماتي تحصيلات خود را دنبال کرد و همانجا زبان فرانسه را فراگرفت. اگرچه در زمان ثبتنام از او نيز مانند ديگر دانشآموزان تعهد گرفته شد که پس از اتمام تحصيل حداقل 6 سال با سمت آموزگاري خدمت کند، اما شخصيت فعال مدير دانشسرا، رضا قليخان رشديه، که با مديريت خود محبوبيت زيادي در بين دانشآموزان پيدا کرده بود، به همراه محيط دانشسرا و رفتار صميمي دبيران و دانشآموزان، تأثير زيادي در تکوين شخصيت تاجزمان داشت و علاقه او به تدريس را بيشتر کرد. اين علاقه به حدي بود که حتي بعد از اشغال تبريز توسط ارتش شوروي (1320) که تاجزمان با مخالفت جدي پدر و مادرش براي رفتن به دانشسرا مواجه شد، او همچنان به تحصيل ادامه داد و يک سال بعد با موفقيت از دانشسرا فارغالتحصيل شد (2).
پس از پايان دوره دانشسرا، تاجزمان با سمت آموزگاري به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و در همين زمان ازدواج کرد. ورود به زندگي زناشويي سرنوشت او را دگرگون ساخت. شوهر تاجزمان با آنکه تحصيلکرده دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود، اما اعتقادي به تحصيل و دانش زنان نداشت و تاجزمان را در حصار چارچوبهاي خشک مردسالارانه محدود کرد و از ادامه تحصيل باز داشت: «دو روز پس از عروسي، شوهرم اجازه نداد به ديدن پدر و مادرم بروم...خيلي ناراحت بودم و با همان نارضايتي فراوان يکي از کتابهاي{او} را براي مطالعه برداشتم. هنوز کتاب را باز نکرده بودم که شوهرم آمد کتاب را با خشونت از دست من کشيد و سيلي محکمي به صورتم زد و گفت چرا بياجازه کتاب را برداشتي تو شعورت به اين کتابها نميرسد» (3).
تحمل اين زندگي پرملال خارج از توان تاجزمان بود؛ لذا پس از چند ماه طلاق گرفت و براي رهايي از تهديدهاي شوهرش به همراه خانواده عازم تهران شد. شکست در زندگي زناشويي، عزم تاجزمان را براي تحصيل بهخصوص در رشته حقوق دو چندان کرد؛ لذا در کلاسهاي شبانه شرکت کرد و پس از اخذ مدرک ديپلم، در کنکور ورودي دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران پذيرفته شد و همزمان با تحصيل، در مدرسه فيروزکوهي به تدريس مشغول شد.
تاجزمان در دانشکده حقوق از اساتيدي چون امامي، سنگلجي و معظمي بهره برد و پس از اخذ ليسانس در رشته قضايي، در سال 1336 براي ادامه تحصيل عازم اروپا شد. در سال 1341 از دانشکده علوم جنايي «اکس آن پروانس» فرانسه با گذراندن پاياننامه با عنوان «صلاحيت قاضي اطفال» موفق به اخذ مدرک دکتري علوم جنايي شد و در سال 1344 نيز در دانشگاه «نوشاتل» سوئيس از تز دکتري خود در رشته حقوق جزا با عنوان «طرز تربيت مجرمين در محيط آزاد در سوئيس، فرانسه و بلژيک» دفاع کرد و بدين ترتيب تاجزمان دانش اولين زن ايراني بود که موفق به اخذ دکتري حقوق از خارج از کشور شد (4).
فعاليتها؛ از مقاله در روزنامه اطلاعات تا اقداماتي براي زندانيان
دکتر دانش در همان سال 1344 بنا به درخواست يکي از شمارههاي روزنامه اطلاعات که از خوانندگان خواسته بود انتقادات و پيشنهادهاي خود را درباره وضع دانشجويان خارج از کشور نوشته و براي دفتر اين روزنامه در ايران ارسال کنند، دست به قلم شد و در مقالهاي با عنوان «راهي که به فرنگ منتهي ميشود» وضع دانشجويان ايراني مقيم اروپا را به تصوير کشيد و با نگرشي انتقادي به دانشجوياني که درس نميخواندند و اوقات فراغت خود را به خوش گذراني ميگذراندند، تازيد. ازآنجاکه اين دانشجويان از اعضاي ساواک بودند که براي مراقبت از فعاليتهاي سياسي دانشجويان ايراني به خارج اعزام شده بودند، چاپ اين مقاله در روزنامه اطلاعات، واکنشهاي زيادي به دنبال داشت؛ يک سال بعد، زماني که دانش به ايران بازگشت، براي ادامه کار در وزارت فرهنگ با مخالفت مقامات مسئول روبهرو شد و از انتقال او به دانشگاه تهران به بهانههاي مختلف جلوگيري شد.
بدينترتيب اين بانوي حقوقدان بعد از بازگشت به ايران عليرغم داشتن مدارک معتبر علمي، مدتي بيکار بود و به ناچار وقت خود را با خواندن کتب حقوقي در خانه گذراند، اما سرانجام با کمک سپهبد مبصر، رييس شهرباني کل کشور، به استادي کرسي جزاشناسي دانشگاه پليس منصوب شد و به عنوان اولين بانوي استاد دانشگاه پليس به تدريس پرداخت. بعد از مدتي دانش به فکر ارائه طرحهاي اصلاحي براي زندانها افتاد؛ لذا نياز به بازديد از زندانهاي ايران داشت که اين امر هم به مدد سپهبد مبصر ميسر شد (5).
زندان قصر اولين زنداني بود که دانش از آن بازديد کرد و با مشاهده وضع نابههنجار و رقتانگيز آن تصميم گرفت تغييراتي در جهت بهبود اوضاع زندانيان کشور ايجاد کند. او با ارائه راهکارهاي جديد توانست بندهاي زندان اطفال و نوجوانان را از بزرگسالان جدا سازد و با ايجاد مدرسه براي سوادآموزي و کارگاههايي براي اشتغال زندانيان، ساعات بيکاري آنها را پرکند. تاجزمان دانش در ساختار زندان زنان نيز تغيير و تحولاتي ايجاد کرد و پيشنهاد تربيت و استخدام پليس زن را براي اداره امور زندانيان زن به جاي پليس مرد داد.
دانش در عيد 1346 به سوئيس رفت و ضمن مشورت با استاد خود پروفسور کلر، بنا به پيشنهاد او به فکر اصلاح آييننامه زندانها طبق اصول علمي افتاد و پس از بازگشت به ايران، با تلاشي بيوقفه کار تهيه و تدوين «آييننامه جديد زندانها» را شروع کرد تا اينکه در سال 1347 آييننامه جديد را به اجرا درآورد. او همچنين در همين سال تدريس درس بزهکاري اطفال را در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به صورت حقالتدريس بهعهده گرفت.
اندکي بعد تاجزمان دانش بدون اطلاع قبلي از طرف وزير آموزشوپرورش وقت به سمت مدير کل حقوق آموزشوپرورش منصوب شد، اما از اين انتصاب ناراحت بود؛ چراکه ميدانست هدف وزير از اين اقدام، اعمال قدرت و به زير سلطه گرفتن او بوده است. با اين حال تاجزمان پس از ورود به اداره حقوقي عليرغم مخالفتها و کارشکنيهاي زياد، پروندههاي فساد مالي و اختلاسهاي آن اداره را پيگيري کرد و همزمان به فعاليتهاي علمي خود در دانشگاه پليس و دانشکده حقوق دانشگاه تهران ادامه داد.
در سال 1351 کتاب «کيفرشناسي و حقوق زندانيان طرز اجراي مجازاتها و اقدامات تأميني» و يک سال بعد کتاب «بزهکاري اطفال در حقوق تطبيقي» را به چاپ رساند. در همين سال (1352) از اين بانوي فرهيخته براي سخنراني در کنگره بينالمللي قضات اطفال و جوانان و خانواده در دانشگاه آکسفورد دعوت بهعمل آمد.
در سال 1354 دانش براي تدريس، از آموزشوپرورش به دانشگاه تهران منتقل شد و يک سال بعد کتاب «کيفرشناسي و علم زندانها» را به چاپ رساند. پس انقلاب، تاجزمان دانش آمادگي خود را براي تأليف کتاب جرمشناسي به ستاد انقلاب فرهنگي اعلام کرد و پس از بازگشايي دانشگاهها براي تدريس، مجدداً به دانشگاه دعوت شد و به فعاليتهاي علمي خود ادامه داد.
در سال 1372 دانش به عنوان يکي از دو کانديداي ايران در دادگاه جنايي بينالمللي مربوط به جنايت صربها در يوگوسلاوي معرفي شد و پس از آن تا زمان بازنشتگي در سال 1381، به تأليف کتب «حقوق زندانيان و علم زندانها در ايران و فرانسه»، «دادرسي اطفال و جوانان بزهکار در حقوق تطبيقي»، «مجرم کيست، جرمشناسي چيست؟»، «معتاد کيست، مواد مخدر چيست؟» و «طفل بزهکار کيست، روش اصلاح و تربيت او چيست؟» همت گمارد و مقالات متعددي در نشريه دانشکده حقوق و ژورنالهاي حقوقي جهان به چاپ رساند (6).
فرجام کار
انجمن آثار و مفاخر فرهنگي به پاس سالها خدمات علمي و فرهنگي اين بانو، طي برگزاري مراسم بزرگداشتي در 28 تيرماه 1388، تاجزمان دانش را به عنوان يکي از مفاخر ايران زمين معرفي و لوح تقديري به او اهدا کرد؛ 52 روز بعد اين بانوي فرهيخته دار فاني را وداع گفت و نامش را در صفحه خوبيها و مفاخر اين مرز و بوم براي هميشه به يادگار گذاشت.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد