زندگی رییس می خواهد؟!

بيتوته/آنچه دوام و آرامش يک رابطه را تنظيم مي کند،مناسب بودن ترکيب يک زوج با يکديگر است‎ شاهزاده سوار بر اسب سفيدتان را چطور تصور مي کنيد؟ مردي که توان خوشبخت کردن شما را دارد، کيست؟ مردي است که به همه خواسته هايتان چشم مي گويد؟ يا فرد مقتدري است که همه تصميم ها را يک تنه مي گيرد و با آمدنش، خيالتان را براي هميشه راحت مي کند؟ قطعا همه شمايي که اين مطلب را مي خوانيد، مرد رويايي تان را به يک شکل تصوير نمي کنيد. دکتر دانليان، روان شناس و زوج درمانگر مي گويد آدم هاي سلطه پذير، آرزوي زندگي با فردي قدرتمند را دارند، در حالي که سلطه گرها تنها در کنار فردي «بله قربان گو» احساس آرامش مي کنند. اگر مي خواهيد بفهميد شما و خواستگارهايي که ادعا مي کنند توان خوشخبت کردنتان را دارند، به کدام گروه تعلق مي گيريد، ادامه اين مطلب را بخوانيد. با کدام يک خوشبخت مي شويد؟ افسانه هايي را که مي گويند «مردها عاشق زن هاي جسور مي شوند» يا اينکه «هر مردي دوست دارد زني سر به راه داشته باشد که جز «چشم» چيزي نمي گويد»، فراموش کنيد. اين را که يک زن و مرد در کنار هم زندگي خوب و کم تنشي داشته باشند، نمي توان با چنين تعريف هاي کلي پيش بيني کرد و گفت اگر هر مردي با يک زن بله قربان گو ازدواج کند خوشبخت مي شود. آنچه مي تواند دوام و آرامش يک رابطه را تنظيم کند، مناسب بودن ترکيب يک زوج با يکديگر است؛ يعني ممکن است هرکدام از اين افراد، در صورت ازدواج با شخص ديگري رابطه ناخوشايند را تجربه کنند اما در کنار يکديگر، به دليل مناسب بودن ترکيب و هماهنگ بودن روحياتشان با هم، زندگي موفقي را بسازند. آدم ها را از نظر الگوي اربتاط ميان فردي به دو گروه مي توان تقسيم کرد. يک گروه سلطه گر هستند و گروه ديگر سلطه پذير. اما نبايد فراموش کرد که اين الگوهاي رفتاري را در همه لحظات زندگي و در هر شرايطي به نمايش نمي گذارند. به عبارت ديگر، افراد سلطه پذير در همه روابطشان از اين الگو استفاده نمي کنند بلکه در رابطه ميان فردي با جنس مخالف، اين الگو را در پيش مي گيرند و ممکن است با وجود چنين روحيه اي در شرايط ديگر، نقش يک سلطه پذير را بازي کنند. قرار گرفتن فرد سلطه گر، با فرد سلطه پذير در يک رابطه ترکيب خوبي را ايجاد مي کند. شايد ديگران رابطه اي را که مرد در آن سلطه دارد، مردسالارانه خطاب کنند، اما اگر زن اين رابطه، سلطه پذير باشد و نه به خاطر ترس و اجبار، که به خاطر ميلش به تحت سلطه قرار گرفتن در آن رابطه بماند، خطري زندگي زناشويي شان را تهديد نمي کند. شايد از نظر ديگران مرد سلطه پذير، به اصطلاح مرد زن ذليلي باشد، اما اگر اين مرد هم، نه به خاطر ترس يا اجبار، بلکه به اختيار خود و با ميل و رغبت در اين رابطه مانده باشد، مي توان گفت ترکيب او با زني سلطه گر، ترکيبي متناسب و ايده ال است. سلطه پذيرها چه کساني هستند؟ • آن ها دوست دارند حمايت شوند و در جست و جوي يک مراقب هستند. • سلطه پذرها قدرت را در زندگي به دست فرد مقابلشان مي دهند تا او زندگي شان را جلو ببرد. • آن ها از اينکه کسي به جايشان تصميم بگيريد يا به آن ها امر و نهي کند، ناراحت نمي شوند. • بازس سلطه پذيرها باخت- برد است. آنها ترجيح مي دهند در يک تعامل و به تعبيري يک بازي، خودشان ببازند و همسرشان برنده هميشگي باشد. سلطه گرها چه کساني هستند؟ • افراد سلطه گر، عاشق تسلط و قدرت هستند. • آن ها مي خواهند همان کسي باشند که رابطه را به پيش مي برد و تصميم هاي ريز و درشت را مي گيرد. • سلطه گرها اهل بازي برد- باخت هستند؛ يعني در هر بازي و تعاملي، بايد آن ها برنده و فرد مقابلشان بازنده باشد. • اين افراد از تکنيک «به در مي گويم تا ديوار بشنود» استفاده مي کنند و پيام ها را به شکل غيرمستقيم به طرف مقابلشان منتقل مي کنند. • در پيام غيرمستقيمي که صادر مي کنند، مفهوم ضمني از خشم نهفته است و فرد مقابل به خاطر آشنا بودن با لحن و شيوه نگاه سلطه گر، اين خشم را متوجه مي شود. راز خوشبخت شدن تقريبا در يک چهام روابط زن و شوهري، يکي از زوج ها سلطه گر بوده است‎ وقتي زور مي گويد، شاکي مي شويد؟ اين سکه روي ديگر هم دارد. اگر زن و مردي که سلطه پذير نيستند، با فردي سلطه گر زندگي کنند و به خاطر اجبار، ترس از تنها شدن يا مسائلي از اين دست تسلط همسرشان را بپذيرند، ترکش هاي اين پذيرش اجباري، رابطه شان را دچار مشکل مي کند. ابراز خشم منفعلانه، يکي از واکنش هاي شايع به اين موضوع است. خشمي که منفعلانه بروز مي کند، خود را به شکل مخالفت هاي پنهان و غرولند نشان مي دهد. زني که مي داند همسرش انتظار به موقع آماده بودن شام را دارد، خشمش را با بي پاسخ گذاشتن اين انتظار نشان مي دهد. شايد او آشکارا با اين خواسته همسرش مخالفت نکند، اما يک شب به بهانه نبود ماده غذايي خاص در خانه، يک شب به بهانه بيماري و گريه کردن بچه و شب ديگر هم با عذر و بهانه اي ديگر از آماده کردن غذا طفره مي رود. يا مردي که در ظاهر به همه خواسته هاي همسرش بله مي گويد و از او حساب مي برد، با برآورده نکردن نيازهاي عاطفي همسرش- مثل توجه نکردن به او يا ابراز نکردن محبت کلامي- خشمش را نشان مي دهد و ناخودآگاه از او انتقام مي گيرد. به در مي گويد که ديوار بشنود؟ پيام رساني غيرمستقيم يکي از رفتارهاي شايع اين گونه افراد است. يک فرد در پيامي مستقيم مي تواند به فرد مقابلش بگويد: «من از تو ناراحتم!» در اين شيوه پيام رساني، از ضماير «من» و «تو» استفاده شده و مشخص است که فرد در پيامش چه کسي را خطاب قرار مي دهد. همچنين در چنين پيامي مشخص است که فرد به چه موضوعي اشاره مي کند. «ناراحتي» موضوع مشخصي است که فرد در پيامش آن را مطرح کرده است. اين در حالي است که در پيام رساني غيرمستقيم، افراد بيشتر از ضمير سوم شخص استفادهمي کنند و با مثال زدن و حکايت تعريف کردن، موضوع را به شکلي غيرمستقيم طرح مي کنند. گاهي رييس است، گاهي مرئوس؟ براي اينکه فردي به سلطه گر يا سلطه پذير تبديل شود، چند عامل در کنار هم نقش بازي مي کنند. شخصيت هر فرد از يک سو تحت تاثير وارثت است و از ديگر سو تحت تاثير محيط. شرايط خانوادگي که فرد در آن زندگي کرده، محيط اجتماعي و تجربياتي که در جريان زندگي داشته، مي تواند در تبديل شدنش به هر کدام ازاين شخصيت ها نقش داشته باشد. تصور نکنيد که يک فرد سلطه گر در همه شرايط، رفتارهاي سلطه گرانه را به نمايش مي گذارد. همه ما تا اندازه اي هر دوي اين ويژگي ها (سلطه گري و سلطه پذيري) را در خود داريم و در هر شرايطي که بتوانيم، از آن ها استفاده مي کنيم. براي مثال، همسر سلطه گري که حتي تصميم هاي شخصي زندگي همسرش را هم به تنهايي مي گيرد، وقتي توسط پليس راهنمايي و رانندي در خيابان متوقف مي شود، به يک سلطه پذير تبديل مي شود. همين فرد ممکن است وقتي رييس يک اداره مي شود، دوباره نقش سلطه گر را بازي کند اما زماني که در دانشگاه، سر کلاس يک استاد بزرگ مي نشيند، دوباره سلطه پذير شود. با توجه به اين موضوع، مي توان به يک نکته مهم ديگر هم اشاره کرد. گفتيم که هر فرد با توجه به شرايطي که در آن قرار مي گيرد، سلطه پذير يا سلطه گر مي شود. در چنين وضعيتي مي توان گفت که يک زن سلطه پذير، بعد از ادواج از همسرش مردي سلطه گر مي سازد. در حالي که ممکن بود چنين مردي بعد از ازدواج با يک زن سلطه گر، رفتارهاي حاکي از قدرت طلبي را نشان ندهد. اگر با سلطه گرها ازدواج کنيد، کارتان به طلاق مي کشد. محققان در بررسي هايشان به يک نتيجه عجيب دست پيدا کردند. آن ها دريافتند که زندگي با يک همسر سلطه گر مي تواند دوام رابطه را تضمين کند و حتي به تولد و پرورش فرزندان بيشتر بينجامد. با توجه به بررسي هاي انجام شده، ازدواج هايي که در آن ها يکي از طرفين سلطه گر بوده از رابطه هايي که برابري و اشتراک نظر در آن ها مبناي تصميم گيري بوده، دوام بيشتري داشته اند. در ميان همين آشنايان محدودتان، خيلي ها با همسري سلطه گر زندگي مي کنند. محققان گفته اند که تقريبا در يک چهام روابط زن و شوهري، يکي از زوج ها سلطه گر بوده است. سلطه پذيرها قرباني خشونت خانگي مي شوند. از نظر محققان قرار گرفتن در رابطه اي که در آن يکي از طرفين سلطه گر است، الزاما به معناي زندگي در شرايط خشونت آميز نيست. به عبارت ديگر، در صورتي که فردي که سلطه پذير نيست، با همسري سلطه گ زندگي کند و به خاطر شرايط خاص و محدوديت هايش به قدرت طلبي او تن دهد، مي توان گفت که اين فرد قرباني خشونت خانگي شده، اما اگر فردي با سلطه جويي هاي همسرش مخالفتي نداشته باشد و به خاطر ويژگي هاي شخصي اش آن ها را آزاردهنده تلقي نکند، نمي توان حرفي از خشونت به ميان آورد. عاقبت زندگي با آدم هاي سلطه گر، مدام جنگ و دعوا کردن است. با توجه به نتايج اعلام شده، در چنين شرايطي زن و شوهر با آرامش بيشتري در کنار هم زندگي مي کنند، کمتر با هم درگير مي شوند و بيشتر به صاحب فرزند شدن تمايل نشان مي دهند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد