صداي وکيل/ کمتر پيش ميآيد که زن يا حتي مردي نسبت به حقوقي که در ضمن عقد به يکديگر تفويض ميکنند اگاهي داشته باشند. آيا ميدانستيد که زن در 12 شرطي که در ضمن عقد در دفترچه ازدواج ثبت شده است ميتواند راساً تقاضاي طلاق از دادگاه را بکند؟
دفترچههاي ازدواج که در دفاتر ازدواج ثبت ميشوند داراي بندهايي هستند که در صورت امضاء از سوي شوهر، زن اين اختيار را خواهد داشت که پس از حصول اين شرايط راسا در دادگاههاي خانواده حاضر شده و تقاضاي طلاق نمايد.
در بند «الف» اين عقد نامهها آمده است: ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج شرط کرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخيص دادگاه تقاضاي طلاق ناشي از تخلف زن از وظايف همسري يا سوء اخلاق و رفتار وي نبود، زوج موظف است تا نصف دارايي موجود خود را که در ايام زناشويي با او به دست آورده است طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند.
در بند «ب» آن نيز ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکيل غير ميدهد که زن در صورت تحقق شرايطي، از ناحيه مرد وکيل است خودش شخصاً يا با انتخاب فرد ديگري به عنوان وکيل به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات ادعا، درخواست طلاق کند.
شروط ضمن عقد نکاح شامل 12 شرط است که به آن شروط دوازده گانه عقد نکاح ميگويند. اين شروط عبارتند از :
زن ميتواند از دادگاه تقاضاي صدور طلاق کند، در صورت خودداري شوهر از دادن خرجي زن و انجام ساير حقوق واجب زن به مدت 6 ماه.
دومين شرط ذکر شده در عقدنامه که به زن اجازه طلاق ميدهد، بدرفتاري زوج است به حدي که ادامه زندگي را براي زوجه غير قابل تحمل کند.
سومين شرطي که با وجود آن زن اختيار طلاق دارد، بيماري خطرناک غير قابل درمان مرد است در حدي که سلامت زن را به خطر اندازد.
شرط چهارم ديوانه بودن مرد است در زماني که امکان فسخ وجود ندارد.
پنجمين شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به کاري است که به حيثيت و آبروي زن و مصالح خانوادگي او لطمه بزند در اين صورت زن ميتواند تقاضاي طلاق کند.
محکوميت شوهر به مجازات 5 سال حبس يا بيشتر، يا به جزاي نقدي که بر اثر ناتواني از پرداخت، منجر به 5 سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي که مجموعاً منتهي به 5 سال بازداشت يا بيشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد نيز يکي ديگر از شروط ضمن عقد نکاح است که به زن امکان مطلقه شدن را ميدهد.
ابتلاء زوج به هر گونه اعتياد مضري که به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خللي وارد آورد و ادامه زندگي را براي زوجه دشوار کند مانند اعتيادي که منجر به بيکاري مرد، فروش اثاثيه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمي و روحي زن و فرزند شود.
هشتمين شرطي است که به استناد آن زن حق طلاق مييابد. چنانچه زوج زندگي خانوادگي را بدون عذر موجه ترک کند يا اينکه 6 ماه متوالي بدون عذر موجه غيبت کند، زن ميتواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت کند.
از جمله مواردي که دادگاه تقاضاي زن را براي طلاق ميپذيرد و در عقدنامه نيز ذکر شده، محکوميت قطعي زوج بر اثر ارتکاب به جرم و اجراي هر گونه مجازات اعم از حد و تعزير است که مغاير با حيثيت و شئون خانوادگي زن باشد تشخيص اين امر نيز با توجه به وضع و موقيعت زن و عرف و موازين ديگر با دادگاه است.
دهمين شرط از شروط دوازده گانه عقد نکاح، بچهدار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگي مشترک به جهت عقيم بودن يا عوارض جسمي ديگر است که در اين صورت زن ميتواند تقاضاي طلاق کند.
همچنين چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف 6 ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پيدا نشود نيز دادگاه حکم طلاق را صادر ميکند.
آخرين شرطي که زوج در عقدنامه آن را امضا مي کند و اختيار طلاق را به همسرش ميدهد، ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر است که در صورت وقوع اين مورد، زن حق طلاق را از مرد ميگيرد. زن علاوه بر شرايط مندرج در قباله ازدواج ميتواند حق سکونت که اختيار تعيين محل سکونت را به زن واگذار مي کند، حق تحصيل و حق اشتغال يا هر شرطي که مخالف اقتضاي عقد نکاح نباشد را در سند ازدواج خود با توافق شوهر درج کند.
با تحقق يکي از شرايط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه، زن ميتواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طي تشريفات قانوني نسبت به اجراي طلاق اقدام کند.
در مواردي هم اتفاق ميافتد که مرد و زن بر سر داشتن حق طلاق زن بدون هيچ پيششرطي رضايت دارند يا زناني در پي دريافت اين حق هستند که اين مورد خارج ار اين دوازده شرط در صورتي محقق ميشود که مرد در دفاتر اسناد رسمي «وکالت در طلاق» را به زن بدهد که در اين صورت زن هر زماني و فارغ از هر پيششرطي ميتواند از دادگاه تقاضاي طلاق کند.